iraj-nameh
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسـودگی ما عــدم ماست
26 March, 2007
25 March, 2007
خیام و نوروز
چون لاله به نوروز قدح گير به دست با لالهرخی اگر ترا فرصت هست
می نوش به خرمی که اين چرخ کهن ناگاه ترا چو خاک گرداند پست
کرم درخت
دیروز یک لحظه از اینکه در انتخابات دوره اخیر رییس جمهوری شرکت نکردم، احساس پشیمانی کردم. با خود گفتم ای کاش یک عوضی دیگری رییس جمهور میشد که دست کم اینقدر اوضاع را به معنای واقعی کلمه افتضاح نکند و درمیان آن شرکتکنندگان بودند کسانی که شاید وضع را به این شدت تخریب نمیکردند.
وقتی خود ما از وجنات و گفتار و عملکرد این آقا و دار و دستهاش بیزاریم، از خارجیها چه انتظاری میتوان داشت؟
آخر در این آشفته بازار استیفای حق مسلم، دستگیر کردن ملوانان انگلیسی در اروندرود دیگر چه حکایتی ست؟ حضرات انگار از فرط اطمینان و اعتماد به خود (!) کرکره بالاخانهها را کلاً کشیدهاند پایین و دارند با کله شیرجه میزنند در چاه ج… که عمقش به گمانم هماندازه چاههای دوزخ است که پس از این همه سال نیازی به تخلیه پیدا نکرده؛ و البته تمام ملت و مملکت را هم - سوار بر ترک آن قطار بیترمز- به همراه خویش.
احمدینژادی که میگفتند فاتحه جمهوری اسلامی را خواهد خواند، در حال قرائت فاتحه کشور است. آنهایی هم که میگفتند در میان بد و بدتر و بدترین نباید دست به انتخاب زد، مثل من، شاید اکنون دچار تردید شده باشند. اشکال از آنجا برمیخیزد که تأثیر آدم "بد" یا "بدتر" را فقط در حد تغییر دادن اوضاع جاری پیشبینی کنیم یا در حد پاک کردن کشور از نقشه جهان!
گاهی حرف حق مسلم کذایی که میشود با خود میگویم این احمدینژاد هرچه که باشد از جرج دبلیو بوش و از تونی بلر، ایرانیتر است؛ بدیهی ست که این دو به فکر صلاح کار کشور خویشاند نه کشور ما. اما از یک مثلاً هممیهن(!؟) حتی اگر احمق و بیسواد وکجفهم هم که باشد انتظار نداریم تیشه به ریشه مملکت خود بزند. حال اگر چنین کرد ، درباره او باید چگونه اندیشید؟ دشمن دانا به از نادانِ دوست…
خیلی از مردم ما به "تئوری توطئه" باور دارند و فکر میکنند که مغزهای متفکر اصلی در واشنگتن و لندن و بازیگران اصلی در پشت پرده نشستهاند و آنچه بر صحنه میگذرد را تنها یک جور صحنهسازی میدانند.
من هرچه میکوشم نمیتوانم این را هضم کنم. تئوری توطئه پاسخ بسیار پرابهام و به گمان من سادهکنندهایست که البته راه را بر هرچه اصلاحطلبیست میبندد و همه نظامهای تمامیتخواه از بسط چنین ایدههایی در میان کافه مردم در جهت استمرار خود بهرهجویی میکنند.
بیتردید در سیاست، دستها و حرفهای پشت پرده مؤثرند اما مگر چقدر؟ آیا آنقدر که یک کشور پهناور با میلیونها نفر جمعیت را بسادگی و در سالیان متمادی هدایت و هر نقشهای دارند پیاده کنند و آب هم از آب تکان نخورد؟
نه! کرم از خود درخت است. باید خودمان، خودمان را درست کنیم.
24 March, 2007
17 March, 2007
قدیس احمدی نژاد
در ویترین یک کتابفروشی در خیابان انقلاب کتابی را دیدم که روی جلد آن تصویری از چهره خندان محمود احمدینژاد نقش بسته بود. عنوان کتاب: "احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم". کسی که آن را خوانده بود میگفت در جایی از آن نوشته شده "اگر قرار بود پس از پیغمبر اسلام، پیامبری به رسالت برگزیده شود، آن پیامبر، احمدینژاد بود." (نقل به مضمون). مدتی طولانی در بهت فرومیروم… حس میکنم انگشتانم توان نوشتن را ندارد.
احمدی نژاد در آن چهره خندان به که می خندد؟ من یا شما یا هردو ...
11 March, 2007
07 March, 2007
شعری از علی شریعتی
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمیخواهم بدانم کوزهگر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
به دست کودکی گستاخ و بیپروا
که او یکریز و پیدرپی
دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
بدینسان بشکند دائم سکوت مرگبارم را
علی شریعتی
06 March, 2007
حق مسلم ما
ای کاش یکی پیدا میشد و به ما هم میگفت که این حق مسلم ما چیست و در چه مرحلهایست تا بلکه ما هم از آن دفاع میکردیم. حق مسلمی که خود ما پس از فرنگیها از وجود خبردار میشویم. نمیدانم همین کسانی که اینچنین بر کوس این حق مسلم میکوبند کدامیک از چندوچون آن خبر دارد؟ کدامیک با اطمینان میداند که از کجا آغاز شده و یا در کجا قرار دارد؟ چه کسانی در پس آن هستندو چقدر برای آن هزینه شده و اصلاً چه کارهایی را شامل میشود؟
من که گمان نمیکنم حتی همین جناب پرزیدنت ماهپیکر ما هم تا به حال یکی از آن هستههای کذایی را دیده یا چشیده یاشد!
اما گذشته از اینها من یکی که هرچه از این دولت نوبری بشنوم باور میکنم… چرا نکنم؟ مگر تا به حال دروغی هم از آنها شنیدهام! اصلاً! مگر تا به حال حتی به مخیله این دولتمردان وکیلالحق هم خطور کرده است که حتی برای شوخی هم که شده یک دروغ کوچولو موچولو آن هم برای شاد کردن دل رعایای بینوا بر زبان جاری کنند؟ نه! من که باور نمیکنم. من که در چهرههای تابناک و معصوم جناب پرزیدنت و وزرای-ماشاءالله- یکازیک سرترش غیر از صداقت و عدالت و علم و صمیمیت و غیرت و قدرت و مهر و صفا و وفا، چیز دیگری نمیبینم…مگر چیز دیگری هم در آنها هست؟!