27 June, 2007

به بهانه نمایش فیلم مستند قوم باد در شبکه 4

برنامه مستند 4 که سه شنبه شبها از شبکه 4 پخش می شود، این هفته به نمایشی از فیلم مستند در اصل درخشان “People of the Wind” پرداخته بود. اما آنچه از تلویزیون پخش شد کمترین نشانه ای از آن درخشش نسخه اصلی فیلم که نداشت، هیچ، بلکه با دستکاریهایی شگفت انگیز در آن ـ که مانده ام چه دستان توانایی از عهده آن برآمده اند ـ در جهت تخریب اساسی وجهه آن فیلم تحسین برانگیز عمل کرد.

خوشبختانه این شانس را داشتم که نسخه اصلی فیلم را ببینم. تماشای نخستین چنان مرا جذب کرد که پس از بارها به تماشای آن نشستم و همه لحظات آن را کاویدم. از هفته قبل که فیلم Grass در همین برنامه پخش و وعده نمایش People of the Wind داده شد، مشتاق شدم تا بلکه نسخه ای با کیفیت برتر از فیلم را ببینم؛ بدتر از همه اینکه با سابقه نسخه اصلی، بسیاری از اطرافیان و دوستانم را به تماشای آن تشویق کرده بودم و قبل از شروع پخش با کلی افتخار به خیلی ها SMS زدم که یادآوری کرده باشم. اما همین که دقایقی از فیلم گذشت، احساسی آمیخته از خشم و خجالت وجودم را فرا گرفت.

اول از همه از گفتار فیلم بگویم. در نسخه اصلی، جیمز میسون (James Mason) بازیگر توانای سینمای کلاسیک هالیود با آن فن بیان هنرمندانه به جای "جعفرقلی" شخصیت محوری فیلم حرف زده است. وقتی گفتار او را در کنار گفتار جعفرقلی که در زمینه شنیده می شد مقایسه می کردم، عمیقاً تحت تأثیر انطباق دقیق مفهوم و لحن کلام آن دو در گویش فارسی بختیاری و زبان انگلیسی شدم که از یک سو نشان از ترجمه کلام به بهترین شکل ممکن و از سوی دیگر گویای تبحر جیمز میسون بزرگ در دوبلاژ بود. او به واقع بازی کرده بود؛ یک بازی کلاسیک. اما دوبله فارسی در ضعیف ترین شکل ممکن انجام شده است. کوپکترین اثری از احساس و لحن کلام اصلی (چه در گویش بختیاری جعفرقلی و چه در گفتار انگلیسی جیمز میسون) بازگو نشده است. دوبلاژ در حد قرائت ساده متن ترجمه شده، آن هم گاه به غلط انجام گرفته است. یک مثال اینکه عبارت "بهترین ماست" (ترجمه the best yogurt) به شکل "…او بهترین ِ ماست." بیان می شود که بکلی نامربوط است. جای شگفتی اینکه گروهی از بهترین دوبلورهای کشور آن را دوبله کرده اند.

ترجمه گفتار انگلیسی پر از غلطهای فاحش است. در مقدمه فیلم گفته می شود که "بختیاریها در طی قرنهای گدشته بناهای زیادی نساخته اند و تنها یادمانهای موجود آنها سنگ گورها هستند". اما ترجمه چنین است که "اگرچه ساختارهای آنها در طی قرون تغییر کرده اند…". در صحنه خداحافظی جعفرقلی از فیض الله و خواهرش، عبارت Lion Woman را مترجم محترم به شکل Lying Woman شنیده و آن را "زن دروغگو" به جای "شیرزن" ترجمه کرده است.

اما از کارگردانی مجدد فیلم که هرچه بگویم کم گفته ام. در مقدمه فیلم که آنتونی هووارث (کارگردان) به معرفی جغرافیای بختیاری می پردازد، در نسخه اصلی یک نقشه از خاورمیانه به صورت انیمیشن به نمایش در می آید و در گفتار فیلم، خاورمیانه، رشته کوه زاگرس و محدوده دشت خوزستان تا شهر باستانی اصفهان به عنوان محل زیست و مسیر کوچ بختیاریها ذکر می شود. در آن نقشه نشانی از مرزبندی کشورها نیست. در نسخه جدید نمایش یافته، نقشه مذکور حذف شده و در عوض نقشه جدیدی از کشورهای منطقه با ترسیم مرزها نمایش داده می شود. سپس بخشی از نقشه اصلی که تا چند برابر زوم شده نشان داده می شود.

تصاویر صحنه های کوچ عشایر در فیلم جابجا شده است. به طور مثال صحنه تاب بازی و غذا خوردن کودکان که مربوط به پایان کوچ است و در چراگاههای تابستانی می گذرد به دنبال مراحل آغازین نمایش داده می شود که "مال" هنوز در چراگاههای زمستانی گرمسیر است. به نظر می رسد علت این تدوین هوشمندانه، حذف صحنه هایی از فیلم بوده که روی آنها ترانه هایی با صدای "پروین عالی پور" به همراه موسیقی پخش می شده است. در چندین موقعیت در طول فیلم، هرجا ترانه ای بوده است، آثار خردمندانه قیچی های آقایان به چشم می خورد. آنچه مایه تأسف عمیق است اینکه صحنه هایی که با ترانه همراه است عموماً آنهایی هستند به تصویر کردن شور و هیجان و عواطف مردمان بختیاری در گذر تجربه های دم به دم کوچ است و فقدان آنها ضربه مهلکی به پیکره فیلم زده است.

آنچه بیش از همه چیز دل مرا به درد می آورد تخریب موسیقی بسیار زیبا و دلنواز و البته بسیار هماهنگ با روح حاکم بر صحنه های فیلم است. موسیقی این فیلم که اثری انکارنشدنی بر کیفیت نسخه اصلی فیلم دارد، در صحنه های متعددی تغییر یافته یا جابجا شده است. اول اینکه در هر صحنه ای که موسیقی با صدای خواننده همراه بوده، بکلی عوض شده است. در صحنه پایان عروسی و عزیمت عروس از "مال" پدری، سکوت بر فیلم حاکم می شود که ضمن هماهنگی ستودنی با سکوت اهالی "مال" پدری که دور شدن عروس و همراهان را به نظاره نشسته اند به زیبایی نشانگر اندوه فروخورده و مشترک در دل آنهاست. حال تصور کنید که موسیقی نامربوطی این تصاویر را همراهی کند.

دیگر طاقت نیاوردم و از پای تلویزیون بلند شدم.

حقیقتاً چه دلیلی قانع کننده ای برای تخریب یک اثر درخشان هنری به چنین طرز فجیع و زجرآوری وجود دارد، آن هم از سوی یک برنامه پرمدعا که از شبکه به اصطلاح فرهیختگان پخش می شود.

12 June, 2007

یک داستان کوتاه

نوشته ی سروش‌ رستگار

مرد با دخترش‌ كنار درياچه‌ قدم‌ مي‌زد. ناگهان‌ دختر به‌ درياچه‌ اشاره‌ كرد و گفت‌: «مادر! اونجا را ببين‌، خورشيد داره‌ غرق‌ مي‌شه‌، انگار كمك‌ مي‌خواد؟
مرد گفت‌: پسرم‌! من‌ پدر تو هستم‌ نه‌ مادرت‌!
دختر گفت‌: ولي‌ مادر من‌ كه‌ دختر تو هستم‌، چرا به‌ من‌ مي‌گويي‌ پسرم‌؟
مرد گفت‌: پسرم‌! درسته‌ كه‌ تو مادرت‌ را خيلي‌ دوست‌ داشتي‌، ولي‌ بايد اين‌ راقبول‌ كني‌ كه‌ اون‌ مرده‌ و من‌ پدرت‌ هستم‌ نه‌ مادرت‌!
دختر گفت‌: مادر! برادرم‌ را كه‌ تو خيلي‌ خيلي‌ دوست‌ داشتي‌ مرده‌، منم‌ دخترتم‌!
مرد با دخترش‌ كنار درياچه‌ قدم‌ مي‌زد. خورشيد در آب‌ فرو رفته‌ بود.

آرامش

نویسنده: گمنام

پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند.

آن تابلو ها ، تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در خاک می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.

پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد.

اولی ، تصویر دریاچهء آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود. در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید ، و اگر دقیق نگاه می کردند ، در گوشه ء چپ دریاچه ، خانه ء کوچکی قرار داشت ، پنجره اش باز بود ، دود از دودکش آن بر می خواست ، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است.

تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد . اما کوهها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود. آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود ، و ابرها آبستن آذرخش ، تگرگ و باران سیل آسا بود.

این تابلو هیچ با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند ، هماهنگی نداشت. اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد ، در بریدگی صخره ای شوم ، جوجه پرنده ای را می دید . آنجا ، در میان غرش وحشیانه ء طوفان ، جوجه ء گنجشکی ، آرام نشسته بود.

پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده ء جایزه ء بهترین تصویر آرامش ، تابلو دوم است.بعد توضیح داد :

" آرامش آن چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا ، بی مشکل ، بی کار سخت یافت می شود ، چیزی است که می گذارد در میان شرایط سخت ، آرامش در قلب ما حفظ شود.این تنها معنای حقیقی آرامش است."

11 June, 2007

A Biography of Dr. Nina Simon




BIOGRAPHY
(Photograph by Javier Collados)
By Roger Nupie, President "International Dr. Nina Simone Fan Club"
Eunice Waymon was born in Tryon, North Carolina as the sixth of seven children in a poor family. The child prodigy played piano at the age of four. With the help of her music teacher, who set up the "Eunice Waymon Fund", she could continue her general and musical education. She studied at the Julliard School of Music in New York.
To support her family financially, she started working as an accompanist. In the summer of 1954 she took a job in an Irish bar in Atlantic City, New Jersey. The bar owner told her she had to sing as well. Without having time to realize what was happening, Eunice Waymon, who was trained to become a classical pianist, stepped into show business. She changed her name into Nina ("little one") Simone ("from the French actress Simone Signoret").
In the late 50's Nina Simone recorded her first tracks for the Bethlehem label. These are still remarkable displays of her talents as a pianist, singer, arranger and composer. Songs as Plain Gold Ring, Don't Smoke In Bed and Little Girl Blue soon became standards in her repertoire.
One song, I Loves You, Porgy, from the opera "Porgy and Bess", became a hit and the nightclub singer became a star, performing at Town Hall, Carnegie Hall and the Newport Jazz Festival. Even from the beginning of her career on, her repertoire included jazz standards, gospel and spirituals, classical music, folk songs of diverse origin, blues, pop, songs from musicals and opera, African chants as well as her own compositions.
Combining Bachian counterpoint, the improvisational approach of jazz and the modulations of the blues, her talent could no longer be ignored. Other characteristics of the Simone art are: her original timing, the way she uses silence as a musical element and her often understated live act, sitting at the piano and advancing the mood and climate of her songs by a few chords.
Sometimes her voice changes from dark and raw to soft and sweet. She pauses, shouts, repeats, whispers and moans. Sometimes piano, voice and gestures seem to be separate elements, then, at once, they meet. Add to this all the way she puts her spell on an audience, and you have some of the elements that make Nina Simone into a unique artist.
When four black children were killed in the bombing of a church in Birmingham in 1963, Nina wrote Mississippi Goddam, a bitter and furious accusation of the situation of her people in the USA. The strong emotional approach of this song and the others on her first Philips record ("Nina Simone In Concert"), would become another characteristic in her art. She uses her voice with its remarkable timbre and her careful piano playing as means to achieve her artistic aim: to express love, hate, sorrow, joy, loneliness - the whole range of human emotions - through music, in a direct way.
One moment, she is the actress who turns a Kurt Weill-Bertold Brecht song as Pirate Jenny into great theater, then, after a set of protest songs, she will sing Jacques Brel's fragile love song Ne Me Quitte Pas in French.
Although Nina was called "High Priestess of Soul" and was respected by fans and critics as a mysterious, almost religious figure, she was often misunderstood as well. When she wrote Four Women in 1966, a bitter lament of four black women whose circumstances and outlook are related to subtle gradations in skin color, the song was banned on Philadelphia and new York radio stations because "it was insulting to black people…"
The High Priestess would walk different paths to find the adequate music to spread her message. Her first RCA album, "Nina Simone Sings The Blues", includes her own I Want A Little Sugar In My Bowl, Do I Move You, a haunting version of My Man's Gone Now (again from "Porgy & Bess") and the protest song Backlash Blues, based on a poem written for her by Langston Hughes.
Her repertoire includes more Civil Rights songs: Why? The King of Love is Dead, capturing the tragedy of the assassination of Dr. Martin Luther King, Brown Baby, Images (based on a Waring Cuney poem), Go Limp, Old Jim Crow, … One song, To be Young, Gifted and Black, inspired by Lorraine Hansberry's play with the same title, became the black national anthem in the USA.
She surprised even her most devoted fans with an album on which she sings and plays alone. "Nina Simone And Piano!", an introspective collection of songs about reincarnation, death, loneliness and love, is still a highlight in her recording career.
Her gift to give new and deeper dimensions to songs resulted in remarkable versions of Ain't Got No / I Got Life (from the musical "Hair"), Leonard Colhen's Suzanne, Bee Gees songs as To Love Somebody, the classic My Way done in a tempo doubled on bongos, Just Like Tom Thumb's Blues and four other Bob Dylan songs. This gift culminated on her record "Emergency Ward": she set up an atmosphere that left no illusions and no escape, performing two long versions of George Harrison songs: My Sweet Lord (to which she added a David Nelson poem, Today is a Killer) and Isn't it a Pity.
But Nina tried to escape anyway. She felt she had been manipulated. Disgusted with record companies, show business and racism, she left the USA in 1974 for Barbados. During the following years she lived in Liberia, Switzerland, Paris, The Netherlands and finally the South of France, where she is still residing.
In 1978 a long awaited new record was released, "Baltimore", containing the definite rendition of Judy Collins' My Father and an hypnotizing Everything Must Change.
Her next album, "Fodder On My Wings", was recorded in Paris in 1982 and is based on her self-imposed "exile" from the USA. More than ever determined to make her own music, Nina wrote, adapted and arranged the songs, played piano and harpsichord and sang in English and French. The 1988 CD re-release of this album included some bonus tracks, e.g. her extraordinary version of Alone Again Naturally, reminiscing her father's death.
In 1984, one of her concerts at Ronnie Scott's in London was filmed, resulting in a captivating video, featuring Paul Robinson on drums. A song from her very first record, My Baby Just Cares For Me, became a huge hit and "Nina's Back" was not only the title of a new album; her concerts would take her all over the world again.
In 1989 she contributed to Pete Townsend's musical "The Iron Man". In 1990 she recorded with Maria Bethania; in 1991 with Miriam Makeba. That same year, her autobiography, "I Put A Spell On You" was published. It was translated into French ("Ne Me Quittez Pas"), German ("Meine Schwarze Seele") and Dutch ("I Put A Spell On You, - Herinneringen").
In 1993 a new studio album was released. "A Single Woman" includes several Rod McKuen songs, Nina's own Marry Me, her version of the French standard Il n'y a pas d'amour heureux and a very moving Papa, Can You Hear Me?
No less than five songs from her repertoire were used in the 1993 motion picture sound track of "Point Of No Return" (also called "The Assassin, code name: Nina"). Many other films feature her songs (e.g. "Ghosts of Mississippi", 1996: I Wish I Knew How It Would Feel To Be Free, "Stealing Beauty", 1996: My Baby Just Cares For Me and "One Night Stand", 1997: Exactly Like You).
Her music continues to excite new and young listeners. Ain't Got No / I Got Life was a big hit in 1998 in The Netherlands, just as it had been there 30 years before…
Together with her regular accompanists Lepoldo Fleming (percussion), Tony Jones (bass), Paul Robinson (drums), Xavier Collados (keyboards) and her musical director Al Schackman (guitar), she still excites audiences all over the world. At the Barbican Theatre in London in 1997 she sang Every Time I Feel The Spirit as a tribute to one of America's first and foremost leaders in the cause of Civil Rights, peace and brotherhood, singer and actor Paul Robeson. More spirituals and "blood songs" would follow: Reached Down And Got My Soul, The Blood Done Change My Name and When I See The Blood.
Nina was the highlight of the Nice Jazz Festival in France in 1997, the Thessalonica Jazz Festival in Greece in 1998. At the Guinness Blues Festival in Dublin, Ireland in 1999 her daughter, Lisa Celeste, performing as "Simone", sang a few duets with her mother. Simone has toured the world, sung with Latin superstar Rafael, participated in two Disney theatre workshops, playing the title role in Aida and Nala in The Lion King. She is currently working on her upcoming debut album, "Simone Superstar".
On July 24, 1998 Nina Simone was a special guest at Nelson Mandela's 80th Birthday Party. On October 7, 1999 she received a Lifetime Achievement in Music Award in Dublin.
In 2000 she received Honorary Citizenship to Atlanta (May 26), the Diamond Award for Excellence in Music from the Association of African American Music in Philadelphia (June 9) and the Honorable Musketeer Award from the Compagnie des Mousquetaires d'Armagnac in France (August 7).
Dr. Simone passed away after a long illness at her home in her villa in Carry-le-Rouet (South of France) on April 21, 2003. As she had wished, her ashes were spread in different African countries.
The Diva, who was as well an Honorary Doctor in Music and Humanities, has an unrivalled legendary status as one of the very last 'griots". She is and will forever be the ultimate songstress and storyteller of our times.

09 June, 2007

در میدان تیان آن من 1989 چه گذشت

اعتراضات میدان تیان آن من در سال 1989

منبع: Wikipedia, the free encyclopedia, wikipedia.org

ترجمه از ایرج

شکل 1: دانشجوی پرچمدار در میدان تیان آن من، مه 1989، میدان تیان آن من، پکن

اعتراضات میدان تیان آن من در سال 1989 رشته ای از تظاهرات بود که به رهبری دانشجویان، روشنفکران و فعالان کارگری در جمهوری خلق چین در فاصله 15 آوریل تا 5 ژوئن 1989 اتفاق افتاد. اگرچه این اعتراضات فاقد علت یا رهبری واحد بود، شرکت کنندگان در آن به طور کلی نسبت به حکومت حزب کمونیست چین معترض بودند و اعتراضات آنان از انتقادهای جزئی تا استقرار دموکراسی کامل و آزادیهای گسترده تر را در بر می گرفت. گرانیگاه تظاهرات میدان تیان آن من در پکن بود اما تظاهرات وسیعی در همه شهرهای چین از جمله شانگهای صورت گرفت که در سرتاسر مدت داعتراضات شکل آرام خود را حفظ کرد. در پکن، یورش نظامی دولت بر معترضان منجر به کشته و زخمی شدن شمار زیادی از شهروندان شد. آمار تلفات از 200-300 تن (اعلام دولت خلق) تا 400-800 تن (آمار نیویورک تایمز) و تا 2000-3000 تن (اعلام انجمن های دانشجویی چین و صلیب سرخ چین) متفاوت است.

به دنبال این اعتراضات، دولت چین اقدام به دستگیری گسترده به منظور سرکوب معترضان و حامیان آنها و تهاجم نظامی به سایر اعتراضات در سراسر چین و ممنوعیت فعالیت رسانه های خارجی در کشور و کنترل شدید پوشش خبری در رسانه های خلق چین کرد. اعضای حزب که نسبت معترضان اظهار همدردی کرده بودن پاکسازی شدند و چندین عضو برجسته تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند از جمله دبیرکل حزب، ژائو زیانگ. سرکوب خشونت آمیز اعتراضات میدان تیان آن من، محکومیت گسترده و بین المللی دولت خلق چین را به دنبال داشت.

نامگذاری رخداد

در زبان چینی، این رخداد تحت عنوان جنبش چهارم ژوئن یا واقعه چهارم ژوئن و یا به طور خلاصه چهار‑شش [روز چهارم از ماه ششم میلادی] شناخته می شود. عنوان نخست مشابه نامهای رایج برای دو اقدام اعتراض آمیز عمده است که در میدان تیان آن من اتفاق افتادند: جنبش چهرم مه 1919 و جنبش پنجم آوریل 1976. در برخی منابع "جنبش چهارم ژوئن" علاوه بر وقایعی که در پکن و مشخصاً در میدان تیان آن من رخ داده است به طور عمومی تر به همه قیامهای دانشجویی و مدنی اطلاق می شود که در سرتاسر چین به وقوع پیوسته است. دولت جمهوری خلق چین این واقعه را "شورش سیاسی بین بهار و تابستان 1989" نامیده است.

خارج از چین اغلب از این رویداد تحت عنوان مکان وقوع آن: میدان تیان آن من در پکن نام برده می شود.

زمینه

شکل 2 : منظره میدان تیان آن من از دروازه تیان آن من، 2004

از 1978 دنگ شیائوپینگ، رشته ای از اصلاحاات اقتصادی و سیاسی را آغاز کرده بود که به پیاده سازی تدریجی اقتصاد بازار و اعطای برخی آزادیهای سیاسی منجر شد که موجب بازتر شده نظام ایجاد شده توسط مائو زدونگ شد. در آغاز سال 1989 این اصلاحات موجب بروز نارضایتی در دو دسته از مردم شده بود.

گروه نخست دانشجویان و روشنفکران بودند که اصلاحات را ناکافی و چین را نیازمند اصلاح نظام سیاسی می دانستند زیرا اصلاحات اقتصادی تنها شامل حال کشاورزان و کارگران کارخانجات شده بود. دستاورد روشنفکران نسبت به کسانی که از سیاستهای اصلاح طلبانه، منتفع شده بودند بسیار فاصله داشت. آنها نسبت به کنترلهای سیاسی و اجتماعی که هنوز در دست حزب کمونیست چین بود ناخشنود بودند. علاوه بر این این گروه شاهد آزادیهای سیاسی بودند که تحت عنوان "گلاسنوست" توسط میخاییل گورباچف [در شوروی] ایجاد شده بود.

دسته دوم، شامل کارگران صنایع شهری، کسانی بودند که گمان می کردند اصلاحات بیش از حد مورد نیاز بوده اند. تقلیل کنترلهای اقتصادی موجب بروز تورم و بیکاری شده بود که معاش آنان را در معرض خطر قرار داده بود.

منشأ اصلی اعتراضات 1989 در میدان تیان آن من مرگ دبیرکل سابق حزب، هو یائوبانگ بود. "استعفا"ی هو یائوبانگ از منصب دبیرکلی حزب کمونیست چین در 16 ژانویه 1987 اعلام شده بود. درخواستهای صریح او برای اصلاحات پرشتاب و تفکر باز او درباره افراطی گری مائوئیستی، بدنبال اعتراضات دموکراسی خواهانه دانشجویی 1986-1987 او را به یک قربانی مناسب در نظر دنگ شیائوپبنگ مبدل کرده بود. به همراه این استعفا اقرارنامه تحقیرآمیزی بود که به دستور کمیته مرکزی حزب کمونیست منتشر گردید. مرگ ناگهانی هو یائوبانگ در اثرحمله قلبی در 15 آوریل 1989 فرصت مناسبی را در اختیار دانشجویان قرار داد تا بار دیگر حضور به هم رسانند نه تنها برای بزرگداشت دبیرکل فقید بلکه برای آنکه خواست خود را مبنی بر نقض حکم صادره علیه او اعلام دارند و در ضمن توجه همگان را به اعتراضات دموکراسی خواهانه 1986-1987 و نیز اعتراضات "دیوار دموکراسی" در 1978-1979 جلب کنند.

سرآغاز اعتراضات

اعتراضها در ابتدا به شکل سوگواری برای هو یائوبانگ و درخواست بازنگری در نظر رسمی حزب نسبت به وی در 16 و 17 آوریل و در ابعاد کوچک آغاز شد. در 18 آوریل 10000 دانشجو در میدان تیان آن من در مقابل تالار بزرگ خلق تحصن کردند. عصر همان روز چندین هزار دانشجو در برابر "ژونگ نان های"، مقر دولت تجمع کردند و خواستار ملاقات با سران دولت شدند. این تجمع توسط نیروهای امنیتی متفرق شد.

ابعاد اعتراضات پس از انتشار اخبار برخورد دانشجویان و پلیس گسترش یافت؛ اعلام تحریف دلایل اعتراض دنشجویان توسط رسانه های چینی سبب افزایش حمایت از آنها شد (اگرچه یک روزنامه داخلی به نام "روزنامه علم و صنعت" در شماره 19 آوریل خود گزارشی از تحصن 18 آوریل را منتشر کرد).

در شب 21 آوریل، یک روز پیش از موعد بزرگداشت "هو"، حدود 100000 دانشجو در میدان تیان آن من تظاهرات کردند و قبل از آنکه امکان بستن میدان فراهم شود در آنجا جمع شدند. در 22 آوریل، آنها تقاضای ملاقات با نخست وزیر "لی پنگ" را که به عنوان رقیب سیاسی "هو" شناخته شده بود، را مطرح کردند. در همان روز اعتراضاتی نیز در "شیان" و "چانگ شا" به وقوع پیوست.

از 21 تا 23 آوریل، دانشجویان به تحصن در دانشگاهها اقدام کردند. زنگ خطر برای دولت که از توفان سیاسی پس از واقعه 1976 آگاه بود، به صدا درآمده بود. در 26 آوریل به دنبال سخنرانی داخلی "دنگ شیائوپینگ" ارگان حزب کمونیست چین "روزنامه خلق" سرمقاله ای را تحت عنوان "برای مخالفت آشکار با هرگونه آشوب از پرچم ملی حمایت کنید" تلاش کرد مردم را به حمایت از دولت فراخواند و "شمار بسیار معدودی فرصت طلب" را به طرح ریزی شورش عمومی متهم کرد. این کلمات دانشجویان را خشمگین کرد و در 27 آوریل حدود 50000 دانشجو بدون اعتنا به هشدار مسؤولان درباره یورش نظامی، در خیابانهای پکن حضور به هم رساندند و از دولت خواستار پس گرفتن آن کلمات شدند.

در پکن، اکثر دانشجویان مدارس عالی و دانشگاههای متعدد آن شهر با پشتیبانی استادان و دیگر روشنفکران تجمع کردند. دانشجویان با ترک انجمنهای تحت کنترل حزب کمونیست نسبت به تأسیس انجمنهای مستقل همت گماشتند. آنها خود را همچون میهن پرستانی می دیدند که میراث دار جنبش چهارم مه برای "دانش و دموکراسی" در 1919بودند. این اعتراضات، خاطره اعتراضات میدان تیان آن من در 1976 را نیز زنده می کرد که به اخراج "باند چهار نفره" منتهی شده بود. اگرچه نقطه شروع اعتراضات، بزرگداشت "هو یائوبانگ" بودکه در چشم دانشجویان به منزله نماینده دموکراسی خواهی به نظر می رسید، دامنه خواستهای آنها در طی این تظاهرات فعالیت دانشجویان از مبارزه علیه فساد به مطالبه آزادی مطبوعات و پایان یا رفرم اساسی در سلطه حزب کمونیست و دنگ شیائوپینگ — که عملاً رهبر بانفوذ چین بود — بر کشور ارتقا یافته بود. تلاشهای نسبتاً موفقیت آمیزی نیز برای ایجاد ارتباط با دانشجویان در سایر شهرهای چین و کارگران به عمل آمده بود.

اگرچه اعتراضات اولیه را دانشجویان و روشنفکران با اعتقاد به عدم کفایت اصلاحات و لزوم رفرم در نظام سیاسی چین اغاز شده بود، آنها توانستند بسرعت حمایت کارگران صنایع را اعتقاد به افراط در اصلاحات داشتند، نسبت به خود جلب کنند. علت این اتحاد آن بود که رهبران اعتراضات بر موضوع فساد که فصل مشترک دو گروه بود تمرکز کردند. علاوه بر این دانشجویان توانستند به الگوی سنتی چینی از روشنفکر ازخود گذشته ای که حقیقت را به قدرتمندان اظهار می کند، تمسک پیدا کنند.

برخلاف اعتراضات تیان آن من در 1987 که تنها دانشجویان و روشنفکران را دربرمی گرفت، قیام 1989 به دلیل تورم و فساد فزاینده، توانست حمایت کارگران شهری را به خود جلب کند. در پکن شمار فراوانی از مردم از آنها پشتیبانی کردند. آمار معترضین در شهرهای بزرگ دیگر چین مثل "اورومکی"، "شانگهای" و "چونگ کینگ" و بدنبال آنها در هنگ کنگ، تایوان و جوامع چینی امریکای شمالی و اروپا نیز به همین ترتیب افزایش یافت.

اوج گرفتن اعتراضات

شکل 3 : پیکره الهه دموکراسی که توسط دانشجویان دانشکده مرکزی هنرهای زیبا ساخته و در طول اعتراضات در میدان نصب شد.

در چهارم مه نزدیک به 100000 دانشجو و کارگر در پکن راهپیمایی کردند و خواستار مطبوعات آزاد و نیز گفتگوی رسمی نمایندگان منتخب دانشجویان با مسؤولان شدند. دولت پیشنهاد گفتگو را نپذیرفت و اعلام کرد تنها با اعضای منصوب سازمانهای دانشجویی مذاکره خواهد کرد. در سیزدهم مه، دو روز پیش از بازدید رسمی میخاییل گورباچف رهبر اصلاح طلب شوروی که با تبلیغات وسیع همراه بود، دسته های عظیمی از دانشجویان میدان تیان آن من را تسخیر و ضمن شروع اعتصاب غذا، بر خواسته های خود مبنی بر پس گرفتن اتهامات وارد شده در "روزنامه خلق" و پذیرش گفتگو با نمایندگان منتخب دانشجویی اصرار ورزیدند. صدها دانشجو در اعتصاب غذا مشارکت و هزاران دانشجوی دیگر و بخشی از مردم پکن نیز به مدت یک هفته آنها را همراهی کردند.

اعتراضات و اعتصابات در بسیاری از دانشگاههای سایر شهرهای چین آغاز شد و دانشجویان بسیاری برای ملحق شدن به تظاهرات رهسپار پکن شدند. به طور کلی تظاهرات میدان تیان آن من به شکلی منظم برگزار شد؛ دانشجویان روزانه از مراکز آموزشی در مناطق مختلف پکن اقدام به راهپیمایی می کردند و به نمایش یکپارچگی خود از طریق تحریم کلاسهای درس و نیز بسط مطالبات خود مبادرت می ورزیدند. آنها در طی راهپیمایی خود بسوی میدان سرود جهانی سوسیالیستها “The Internationale” را می خواندند. حتی دانشجویان در یک اقدام تعجب برانگیز پلیس را برای دستگیر کردن سه مرد اهل استان "هونان" از جمله "یو دونگیو" که به تصویر بزرگ مائو در سمت شکالی میدان مرکب پرتاب کرده بودند، یاری رساندند و بدینوسیله احترام خود را نسبت به دولت به نمایش گذاشتند.

سرانجام دانشجویان به این نتیجه رسیدند که برای استوار ماندن جنبش و جلوگیری از تضعیف حرکت، اعلان اعتصاب غذا ضروریست. این تصمیم یکی از لحظات تعیین کننده در مبارزه آنان بود. اعتصاب غذا در مه 1989 آغاز شد و با مشارکت بیش از یکهزار تن گسترش یافت. اعتصاب غذا موجب افزایش حمایت عمومی از دانشجویان شد و عامه مردم پکن به یاری اعتصاب کنندگان شتافتند؛ نپذیرفتن خوراک و نترسیدن از کیفرهای دولتی موجب شد تا شاهدان باور کنند که دانشجویان به دنبال مطالبات صنفی خود نیستند بلکه در حقیقت خود را فدایی عموم مردم چین کرده بودند.

در ساعت 4:50 صبح 19 مه، دبیرکل "ژائو زیانگ" به میدان رفت و سخنان زیر را خطاب به دانشجویان ایراد کرد:

"ما خیلی دیر آمده ایم. از این بابت متأسف هستیم. شما درباره ما حرف می زنید؛ از ما انتقاد می کنید و البته باید چنین باشد. من به اینجا نیامده ام که از شما تقاضای بخشش کنم. تنها چیزی که می خواهم بگویم این است که حال دانشجویان رو به وخامت گذاشته؛ هفت روز است که شما دست به اعتصاب غذا زده اید و نباید به این کار ادامه دهید. این کار به مرور به بدن شما آسیبهای جبران ناپذیری وارد خواهد کرد و جان شما را به مخاطره خواهد انداخت. اکنون مهمترین چیز، خاتمه این اعتصاب است. من می دانم که اعتصاب شما به این امید است که حزب و دولت، پاسخ قانع کننده ای به مطالبات شما بدهند. فکر می کنم که ارتباط ما شفاف است. اما برخی مسایل را تنها با طی مراحل معین می توان حل کرد. به طور مثال شما، به ریشه این وقایع و مسؤولیتها اشاره کرده اید، به نظر من، ما می توانیم به یک توافق دوجانبه دست پیدا کنیم و در این صورت پاسخ همه آن سؤالها داده خواهد شد. اما شما باید این را هم بدانید که اوضاع بتدریج، پیچیده تر می شود و لذا باید به راه حلی دست پیدا کرد. شما دیگر توان ادامه اعتصاب غذا را برای هفتمین روز ندارید ولی باز هم بر گرفتن یک جواب قانع کننده، پیش از خاتمه اعتصاب اصرار می ورزید.
شما جوان هستید؛ روزهای بسیاری در پیش رو دارید و باید تندرست بمانید و روزی را که چین "چهار رکن مدرنیزاسیون" را به انجام می رساند به چشم خویش ببینید. شما مثل ما نیستید؛ ما پیر شده ایم و دیگر برایمان اهمیتی ندارد. حمایت این ملت و پدران و مادران از شما برای آنکه بتوانید به تحصیل در دانشگاه بپردازید، کار ساده ای نیست. همه شما در حدود 20 سال سن دارید؛ می خواهید جان خود را بسادگی قربانی کنید؛ آیا نمی توانید منطقی فکر کنید؟ همه شما می دانید اکنون اوضاع بسیار بحرانی شده، تحمل حزب و مردم سرآمده است و نگرانی در کل جامعه موج می زند. علاوه بر این، اینجا پایتخت است و موقعیت از هر نظر و بتدریج نگران کننده تر می شود و ادامه این وضع قابل قبول نیست. ما می دانیم که شما همه حسن نیت دارید و خیرخواه کشور هستید اما در صورت تداوم وضع به همین منوال، کنترل امور از دست می رود و عواقب نگران کننده ای را در همه جا به دنبال خواهد داشت.
و بالاخره من فقط یک خواسته از شما دارم. اگر شما به اعتصاب غذا خاتمه دهید، دولت به هیچ وجه درهای گفتگو را نخواهد بست. ما می توانیم درباره سؤالاتی که شما مطرح کرده اید، به بجث بنشینیم. اگرچه بکندی اما درمورد برخی مسایل در حال دستیابی به توافقاتی هستیم. امروز من تنها می خواستم دانشجویان را ملاقات کنم و احساس خودم را با آنها در میان بگذارم. امیدوارم درخصوص این درخواست، با شکیبایی فکر کنید. واضح است که این مسایل را نمی توان در شرایط غیرمنطقی حل کرد. همه شما توانمند هستید و برتر از همه اینکه جوان هستید. روزگاری ما هم جوان بودیم، اعتراض می کردیم، روی ریلهای قطار دراز می کشیدیم و در آن وقت هرگز به آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد فکر نمی کردیم. سرانجام، ملتمسانه از شما می خواهم که با شکیبایی به آینده بیندیشید. مسایل زیادی وجود دارد که باید آنها را حل کرد. امیدوارم شما خیلی زود به اعتصاب غذا پایان دهید. متشکرم."

شکل 4: ژائو زیانگ در حال ایراد سخنرانی در 19 مه 1989. پشت سر او (نفر دوم از راست با لباس مشکی) رئیس کنونی شورای حکومتی "ون جیابائو" ایستاده است.
جمله "ما پیر شده ایم و دیگر برایمان اهمیتی ندارد" از آن پس نقل محافل شد. بازدید ژائو از میدان آخرین ظهور او در میان مردم بود.
تلاشهای نسبتاً موفقیت آمیزی برای مذاکره با دولت که در "ژونگ نان های" مقر حزب کمونیست و مجتمع رهبری قرار داشت صورت گرفت. همزمان با بازدید میخاییل گورباچف، رسانه های خارجی فراوانی در چین حضود داشتند. این رسانه ها، اعتراضات را تحت پوشش خبری وسیع قرار دادند که با استقبال تظاهرکنندگان همراه بود اما به موفقیت آنها در تحقق اهدافشان خوش بین نبودند. در اواخر روزهای تظاهرات، تندیس الهه دموکراسی در میدان نصب شد و به عنوان سمبل اعتراضات به نظر بینندگان تلویزیونها رد سراسر جهان رسید.
در آغاز کمیته دایمی پولیتبورو (شورای عالی سیاستگذاری در حزب کمونیست) و اعضای ارشد حزب (مقامات سابق دولت و حزب که بازنشسته اما صاحب نفوذ بودند) امیدوار بودند که تظاهرات بسرعت خاتمه یابد و اجرای یک رشته اصلاحات و رسیدگی های ظاهری رضایت معترضین را تأمین خواهد کرد. آنها تمایل داشتند که حتی المقدور از خشونت اجتناب کنند و لذا در ابتدا کوشیدند با اتکا به دستگاه عریض و طویل حزب، دانشجویان وادار به ترک تظاهرات و بازگشت به کلاسهای درس کنند. یکی از موانع اصلی در برابر اقدام جدی، آن بود که حتی بسیاری از رهبران حزب از مطالبات دانشجویان بویژه مسأله فساد، جانبداری می کردند. اما یک مشکل عمده آن بود که مجموعه معترضین را افرادی با دیدگاههای گوناگون تشکیل می دادند و لذا دولت بدرستی نمی دانست که به چه طرفی باید مذاکره کند و مطالبات آنها در حقیقت چیست. آشفتگی و عدم تصمیم گیری در میان اعتراض کنندگان به دولت نیز سرایت کرده بود. رسانه های رسمی، این آشفتگی را در عناوین خبری "روزنامه خلق" گاه با اظهار همسویی با دانشجویان و گاه با محکوم کردن آنان منعکس می کرد.در میان سران، دبیرکل حزب "ژائو زیانگ" بشدت خواستار برخورد مسالمت آمیز با تظاهرکنندگان بود در حالی که "لی پنگ" از برخورد شدید جانبداری می کرد. سرانجام، تصمیم برخورد شدید با تظاهرات، توسط عده ای از اعضای ارشد حزب که پایان حکومت تک حزبی را بازگشت به هرج و مرج دوره انقلاب فرهنگی می دیدند، اتخاذ گردید. اگرچه اغلب این افراد حائز مناصب رسمی نبودند اما سرنخ ارتش را در دست داشتند. دنگ شیائوپینگ ریاست کمیته مرکزی نظامی را بر عهده داشت و از اختیار اعلام حکومت نظامی برخوردار بود؛ یانگ شانگ کون رئیس جمهور خلق چین بود که اگرچه طبق قانون اساسی سال مصوب 1982 یک مقام تشریفاتی بود اما فرمانده رسمی کل قوای مسلح شمار می آمد. اعضای ارشد حزب طولانی شدن تظاهرات را تهدیدی علیه ثبات کشور می دانستند. دانشجویان از سویی ملعبه طرفداران لیبرالیزم طبقه متوسط قلمداد می شدند که در پشت صحنه، سرنخها را در دست داشتند و از سوی دیگر ابزار دست برخی عناصر حزب به شمار می آمدند که به دنبال جاه طلبی های خود بودند.

'گسترش اعتراضات در سطح کشور

در آغاز جنبش، مطبوعات داخلی از فرصت بی نظیری برای انعکاس آزادانه و واقعی اخبار برخوردار شدند. به علت فقدان کنترلهای دولتهای مرکزی و محلی، امکان ثبت و گزارش آزاد اخبار وجود داشت. اخبار بسرعت در سراسر کشور منتشر می شد. براساس گزارش خبرگزاریهای چینی، دانشجویان و کارگران در بیش از 400 شهر، از جمله در شهرهای مغولستان داخلی، اقدام به راه اندازی تظاهرات کردند. مردم برای پیوستن به اعتراضات در میدان، عازم پایتخت شدند.
شانگهای
دانشجویان شانگهای هم برای گرامیداشت مرگ "هو یائوبانگ" و اعتراض نسبت به برخی سیاستهای دولت به خیابانها آمدند. در اغلب موارد، شعبات حزب در دانشگاهها از این اعتراضات حمایت می کردند. "جیانگ زمین" که در آن زمان دبیر امور شهری حزب بود در ایراد سخنانی خطاب به دانشجویان گفت به عنوان یک مبارز دانشجویی پیش از 1949احوال آنها را درک می کند. همزمان او موذیانه اقدام به اعزام نیروهای پلیس برای کنترل خیابانها و پاکسازی آن دسته از رهبران حزب که از دانشجویان جانبداری کرده بودند، کرد.
در 19 آوریل، دبیران نشریه World Economic Herald که به اصلاح طلبان نزدیک بود، تصمیم گرفت در شماره 439 خود (مورخ 24 آوریل) مقالاتی را به یادبود "هو" منتشر نماید. در این میان مقاله ای نیز از "یان جیاکی" بود که از اعتراضات دانشجویی 18 آوریل حمایت و خواستار بازنگری در پاکسازی "هو" در 1987 شده بود. در 21 آوریل یک کارمند حزب در شانگهای از سردبیر "کین بنلی" خواست بعضی عبارات را تغییر دهد. اما او نپذیرفت و "چن" موضوع را به جیانگ زمین اطلاع داد و او دستور سانسور آن مقاله را صادر کرد. تا آن زمان دسته اول از نسخه های روزنامه توزیع شده بود ولی سایر نسخه ها با یک صفحه سفید منتشر شد. در 26 آوریل "روزنامه خلق" در سرمقاله خود اعتراضات را محکوم کرد و بدنبال آن، جیانگ زمین، "کین بنلی" را از کار معلق کرد. افزایش سریع قدرت او پس از اعتراضات 1989 به عملکرد قاطع او در این دو مسأله نسبت داده می شود.

شکل 5: گردهمایی ترانه های آزادی تقدیم به چین در 27 مه 1989 در هنگ کنگ
هنگ کنگ
بسیاری از مردم محلی در اعتراضات شرکت کردند. در 27 مه 1989 بیش از 300 هزار تن در میدان مسابقه دره شادمان در یک گردهمایی تحت عنوان "ترانه های آزادی تقدیم به چین" مشارکت جستند. بسیاری از هنرمندان مشهور هنگ کنگ و تایوان به اجرای برنامه و اعلام حمایت خود از دانشجویان در پکن پرداختند. روز بعد، 28 مه، تظاهراتی به رهبری مارتین لی و زیتو وا و دیگران با مشارکت 1.5 میلیون نفر برگزار شد.
تایوان
در آنجا نیز تظاهرات برگزار گردید. دولت قانونی را از تصویب گذراند که به موجب آن به هر تبعه چین که گذرنامه چینی خود را تحویل می داد، یک گذرنامه ROC به همراه پشتیبانی مالی اعطا نماید.
سایر نقاط جهان
در سراسر جهان، در بسیاری از جوامع چینی، مردم به تجمع و اعتراض پرداختند. بسیاری کشورها مانند ایالات متحده و ژاپن با انتشار اعلامیه هایی، شهروندان خود را از سفر به چین برحذر داشتند.
حمله دولت به معترضین

شکل 6: آشوبگر گمنام- این عکس مشهور که در 5 ژوئن 1989 توسط جف وایدنر برداشته شد یک معترض را نشان می دهد که بتنهایی تلاش کرد از پیشروی تانکها جلوگیری کند تا زمانی که توسط عده ای از ناظران به درون جمعیت کشانده شد.
اگرچه دولت در 20 مه حکومت نظامی اعلام کرد، اما گروههایی از معترضین از ورود نیروهای نظامی به پکن جلوگیری کردند و ناگهان به ارتش دستور عقب نشینی داده شد. تظاهرات ادامه یافت. اعتصاب غذا وارد سومین هفته می شد و دولت مصمم بود فبل از آنکه تلفاتی رخ دهد، قائله را فیصله دهد. پس از بحث و بررسی میان سران حزب کمونیست، فرمان استفاده از نیروی نظامی برای حل بحران صادر شد و شکاف عظیمی در پولیتبورو به وجود آمد. دبیرکل ژائو زیانگ به دلیل جانبداری از تظاهرات دانشجویی از رهبری سیاسی خلع شد. حتی در ارتش نیز اتفاق نظر وجود نداشت و بلافاصله حمایت خود را از حمله نظامی ابراز نکرد و در نتیجه رهبری مرکزی را وادار کرد به دنبال بخشهایی بگردد که از فرمان آنها اطاعت کنند.
سربازان و تانکها از سپاه 27ام و 28ام ارتش آزادیبخش خلق برای به دست گرفتن کنترل به شهر اعزام شدند. فرمانده سپاه 27ام وابسته یانگ شانگ کون بود. رئیس جمهود وقت ایالات متحده در یک کنفرانس مطبوعاتی (بدنبال درخواستهایی از جانب اعضای کنگره مثل سناتور جس هلمز برای اقدام عملی)، تحریمهایی را علیه جمهوری خلق چین اعلام کرد. رئیس جمهور اعلام کرد بنا بر اطلاعاتی که به وی رسیده، میان فرماندهان ارتش چین اتفاق نظر وجود ندارد و حتی احتمال درگیری درون ارتش نیز هست. طبق گزارشهای اطلاعاتی، واحدهای 27ام و 28ام به دلیل آنکه واحدهای حاضر در منطقه جانبدار اعتراضات و مردم شهر محسوب می شدند، از استانهای دیگر فراخوانده شدند. گزارشگران عناصر واحد 27ام را عاملین اصلی کشتار غیرنظامیان دانسته اند. بنا بر گزارشها، پس از ختم قائله، واحد 27ام اقدام به برپا کردن مواضع دفاعی در پکن نمود به نظر می رسید نه برای مقابله با یک شورش مدنی بلکه برای دفاع دربرابر تهاجم واحدهای نظامی دیگر سازماندهی شده بود. از شوی دیگر سپاه 38ام مستقر در منطقه، طبق گزارشها نسبت به قیام نظر جانبدارانه داشت. مهمات آنها قطع شد و نقل شده است که وسایط نقلیه خود را در حالی که برای پیوستن به موج اعتراضات ترک می کردند، به آتش می کشاندند.
مردم پکن بشدت با ورود نظامیان به شهر به مقابله پرداختند. اتوبوسهای عمومی را آتش می زدند و از آنها برای مسدود کردن پیش روی نظامیان استفاده می کردند. درگیری در خیابانهای پیرامون میدان ادامه یافت و تظاهرکنندگان مکرراً به سمت ارتش پیش می رفتند و با استفاده از وسایل نقلیه اقدام به ایجاد مانع می کردند. در همین حال ارتش آزادیبخش با استفاده از گاز اشک آور، اسلحه و تانک، سعی در پاکسازی خیابانها داشتند. بسیاری از زخمی ها توسط کالسکه چی هایی که جسورانه وارد منطقه ممنوعه حدفاصل سربازان و جمعیت می شدند، به بیمارستان انتقال پیدا می کردند. پس از حمله به میدان، گزارشهای زنده تلویزیونی مردمی را نشان می داد که در اعتراض به اقدام دولت بازوبند سیاه بسته بودند و در خیابانهای مختلف یا کنار موانع در حال سوختن، تجمع کرده بودند. در همین میان، ارتش در سراسر شهر پستهای بازرسی ایجاد کرد و به تعقیب معترضان و مسدود کردن محدوده دانشگاه پرداخت.
درون میدان بین کسانی که طرفدار عقب نشینی آرام بودند (مانند هان دونگ فانگ) وکسانی که معتقد به ادامه حضور در میدان بودند (مثل چای لینگ) اختلاف نظر وجود داشت. حمله در ساعت 10:30 شب سوم ژوئن با رسیدن نفربرها و یگانهای مسلح با سرنیزه از جوانب مختلف آغاز شد. نفربرها در حال عبور از خیابان به سمت جلو و طرفین تیراندازی می کردند و در این بین حتی سربازان خود را هلاک یا مجروح می کردند. "کیت آدی" خبرنگار بی بی سی، تیراندازی یکسره و بدون ملاحظه را گزارش کرده است. سربازان، دانشجویانی که به درون اتوبوسها پنا برده بودند، بیرون می کشیدند و با استفاده از باتومهای بزرگ آنها را بشدت ضرب و شتم می کردند. حتی دانشجویانی که سعی در گریز از میدان داشتند، توسط سربازان متوقف و مضروب می شدند. گفته می شود رهبران دانشجویان در میدان که عده ای اقدام به برپا کردن موانع کرده بودند از دانشجویان "ملتمسانه" می خواستند که از به کار بردن اسلحه (مثل کوکتل مولوتف) علیه سربازان خودداری کنند. بسیاری از دانشجویان فریاد می زدند که "چرا ما را می کشید؟" در ساعت 5:40 صبح روز بعد، میدان پاکسازی شده بود.
در رسانه های غربی، سرکوب این قیام، با پخش تصاویر و عکسهای مشهوری از یک مرد تنها با لباس سپید که دربرابر ردیفی از تانکهای در حال خروج از میدان ایستاده، جاودانه شد. این تصاویر که در پنجم ژوئن هنگامی گرفته شده که ردیف تانکها به یک تقاطع در خیابان صلح جاویدان نزدیک می شود و مرد غیرمسلحی را نشان می دهد که در وسط خیابان سعی در ممانعت از پبشروی تانکها دارد. گزارش شده است که او فریاد می زد "شما اینجا چه می کنید؟ شما هیچ چیز غیر از بدبختی نیاورده اید." در حالی که راننده تانک تلاش می کرد او را دور بزند، تانکمرد (The Tank Man) هم در مقابل او حرکت می کرد. او مدتی سرسختانه به مقاومت خود ادامه داد، سپس از برجک تانک اول بالا رفت تا با سربازان داخل آن صحبت کند. وقتی دوباره به موضع ابتدایی خود دربرابر تانکها برگشت، مردم که می ترسیدند به او شلیک شود یا تانک از روی او بگذرد، او را به کناری کشیدند. مجله تایم او را "مبارز گمنام" نامید و سپس او را به عنوان یکی از یکصد انسان تأثیرگذار سده بیستم معرفی کرد. روزنامه انگلیسی ساندی اکسپرس، گزارش کرد که او دانشجوی 19 ساله "وانگ ویلین" بود اما صحت این گزارش تأیید نشده است. از سرنوشت "تانکمرد" پس از تظاهرات اطلاعی در دست نیست. در یک سخنرانی در باشگاه رئیس جمهور در 1999، بروس هرشنسون، دستیار ویژه و اسبق ریچارد نیکسون، از اعدام وی، 14 روز بعد خبر داد. در کتاب "مرثیه چین سرخ: سیر من از مائو تا امروز" جان وانگ نوشت که او هنوز زنده است و در چین مخفیانه زندگی می کند. در کتاب "شهر ممنوع" ویلیام بل ادعا کرد که او "وانگ آی مین" نام داشت و پس از دستگیری در 9 ژوئن کشته شد. آخرین اظهار نظر رسمی درباره تانکمرد، پاسخ جیانگ زمین در مصاحبه ای با "باربارا والترز" در 1990 است. وقتی از او درباره سرنوشت تانکمرد پرسیده شد، جیانگ پاسخ داد که "آن مرد جوان، هرگز، هرگز کشته نشد."
پس از حمله 4 ژوئن در پکن، اعتراضات چندین روز در چین ادامه یافت. اعتراضات وسیعی در هنگ کنگ برگزار شد که در آن مردم لباس سیاه به تن کردند. اعتراضاتی نیز در گوانگ ژو و همچنین اعتراضات وسیعی توأم با اعتصاب در شانگهای به وقوع پیوست. در کشورهای دیگر نیز اعتراضاتی صورت گرفت که در بسیاری از آنها مردم، بازوبندهای سیاه بر بازوان خود بستند. اما دولت بسرعت کنترل را به دست گرفت. اگرچه در شهرهای دیگر تلفات زیادی در جریان پایان بخشیدن به اعتراضات گزارش نشد، اما به دنبال آن پاکسازی وسیعی صورت گرفت که در آن دولتمردانی که به سازماندهی یا اغماض متهم شدند، از کار برکنار شدند و رهبران قیام به زندان افتادند.
شمار تلفات
شمار تلفات و زخمی ها به علت اختلاف شدید در برآوردهای مختلف، همچنان در هاله ای از ابهام است. دولت چین هیچگاه یک رقم دقیق رسمی یا فهرستی از کشته شدگان را اعلام نکرد.
دولت همچنان اصرار دارد که در خود میدان هیچ کس کشته نشد اگرچه تصاویر ویدیویی ضبط شده صدای شلیک گلوله ها را ثبت کرده است. "کمیته مرکزی حزب کمونیست چین و شورای کشور ادعا کردند که "صدها تن سرباز کشته و بسیاری زخمی شدند". یوان یو، سخنگوی شورای کشور، تعداد کشتگان را 300 تن اعلام مرد که بیشتر آنها سرباز به همراه عده ای از مردم که او، آنها را "اوباش" توصیف کرد. بنا بر گفته چن زیتونگ، شهردار پکن، 200 غیرنظامی و دهها سرباز کشته شدند. منابع دیگر آمار زخمی ها را 3000 غیرنظامی و 6000 سرباز اعلام کردند. در مه 2007 یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب از هنگ کنگ، به نام چانگ کامون، گفت در میدان تیان آن من، 300 تا 600 تن کشته شدند. او ادعا کرد "عده ای از اوباش مسلح بوده اند که دانشجو نبودند".
اما خبرنگاران خارجی شاهد جریانات، ادعا کرده اند که دست کم 3000 تن کشته شدند. از طریق منابع زیرزمینی فهرستی از کشتگان تهیه شد که رقم آن به 5000 تن می رسد.
آمار و برآوردهای منابع مختلف چنین است:
4000 تا 6000 غیرنظامی کشته شدند – ادوارد تیمپرلیک
در بامداد 4 ژوئن آمار رسمی تلفات 2600 تن اعلام و متعاقباً تکذیب شد – صلیب سرخ چین. یک مقام رسمی صلیب سرخ چین، شمار کشتگان را 5000 و زخمی ها را 30000 تن برآورد کرد.
1000 کشته – سازمان عفو بین الملل
7000 کشته (6000 غیرنظامی و 1000 سرباز)- اطلاعات ناتو.
10000 کشته – برآورد Soviet Bloc.
بیش از 3700 کشته بدون محاسبه افراد ناپدید شده یا مرگهای گزارش نشده و کسانی که خدمات درمانی از آنها دریغ شد – یک فراری ارتش آزادیبخش خلق به نقل از سندی که بین افسران رد و بدل می شد.
فهرست اسامی 186 تن که تا ژوئن 2006 مرگ آنها نأیید شده است – پروفسور دینگ زیلین.

پس از قیام
بازداشت و پاکسازی
در طول تظاهرات و پس از آن، دولت کوشید رهبران دانشجویی را بازداشت و محاکمه کند بخصوص "وانگ دان"، "چای لینگ"، "ژائو چانگ کینگ" و "ووئر کای زی". وانگ دان، دستگیر و به زندان محکوم شد ولی سپس از عفو مشروط و اجازه مهاجرت به امریکا برخوردار شد. ژائو که نقش کوچکتری در تظاهرات داشت، پس از شش ماه از زندان آزاد شد. اما دوباره بخاطر تلاش در تهیه طومار برای اصلاحات سیاسی در چین بازداشت شد. ووئر کای زی به تایوان گریخت. او امروز ازدواج کرده و به عنوان مفسر سیاسی در تلویزیون ملی تایوان فعالیت می کند. چای لینگ ابتدا به فرانسه و سپس به ایالات متحده گریخت.
اعتراضات محدودتری تا چند روز پس از حادثه در سایر شهرها ادامه یافت. برخی استادان یا دانشجویانی که کشتار پکن را به چشم دیده بودند در بازگشت خود مجالس یادبودی را سازمان دادند. اما این فعالیتها بسرعت متوقف و دست اندرکاران آنها پاکسازی شدند.
در مجموع مقامات چینی بسیاری از کارگران دستگیر شده در پکن را محاکمه و اعدام کردند. در مقابل، دانشجویان که اقلب از خانواده های ثروتمند و صاحب نفوذ بودند با محکومیتهای بسیار سبکتری روبرو شدند. حتی "وانگ دان" که در رأس افراد تحت پیگرد بود تنها هفت سال را در زندان سپری کرد. با این وجود شمار زیادی از دانشجویان و استادان دانشگاهها دچار ثبت سوءسابقه سیاسی و تعلیق مادام العمر از خدمت شدند.
رهبری حزب ژائو زیانگ را به علت مخالفت با حکومت نظامی از پولیتبورو (کمیته دایمی حزب کمونیست چین) و حزب کمونیست چین اخراج کرد و او تا زمان مرگ در بازداشت خانگی به سربرد. "هو کیلی" دیگر عضو حزب که با حکومت نظامی مخالفت اما از اعلام رأی خود خودداری کرده بود از کمیته کنار گذاشته شد. او توانست عضویت خود را در حزب حفظ کند و پس از "تغییر عقیده" خود به عنوان معاون وزیر صنایع ماشین سازی و الکترونیک منصوب شد. دیگر سران اصلاح طلب حزب نیز مانند "وان لی" به محض خروج از هواپیما در فرودگاه پکن در بازگشت از یک سفر رسمی که با عذر پزشکی ناتمام گذاشته بود، دستگیر و تحت بازداشت خانگی قرار گرفت. وقتی وان لی پس از "تغییر عقیده" خود از بازداشت خانگی رهایی بافت، همچون "کیائو شی" در یک سمت تقریباً تشریفاتی با رتبه مشابه منصوب شد.
این حادثه "جیانگ زمین" ـ شهردار وقت شانگهای که در این ماجرا درگیر نبود ـ را تا رسیدن به ریاست جمهوری خلق چین بالا برد. هیأت دولت گزارشی را در تشریح دیدگاه دولت درباره اعتراضات منتشر کرد. این سند توسط یکی از اعضای گمنام دولت به خارج از کشور انتقال یافت و روابط عمومی در ژانویه 2001 آن را تحت عنوان "نامه های تیان آن من" منتشر کرد. این نامه ها حاوی نقل قولی از یکی از اعضای ارشد حزب کمونیست به نام وانگ ژن است که در آن اشارتی نیز به واکنش دولت دربرابر تظاهرات رفته است.
دو گوینده تلویزیون مرکزی چین که اخبار حادثه را در ساعت 19 به وقت محلی گزارش کرده بودند، تیرباران شدند به این دلیل که احساس ناراحتی خود را ابراز کرده بودند. "وو شیائویونگ" پسر یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست و همچنین "شوئکیان" وزیر امور خارجه و معاون نخست وزیر سابق از بخش انگلیسی رادیو بین المللی چین اخراج شدند. "کیان لیرن" رویس "روزنامه خلق" (ارگان حزب کمونیست چین) به دلیل انتشار گزارشهایی در روزنامه که در آنها با دانشجویان اظهار همدردی شده بود، از مقام خود خلع شد.
پوشش خبری
قیام میدان تیان آن من، اعتبار حکومت چین را در غرب خدشه دار کرد. رسانه های غربی برای پوشش خبری سفر میخاییل گورباچف در ماه مه به کشور دعوت شده بودند و از یک موقعیت عالی برای پوشش زنده بخشی از تهاجم دولت از طریق شبکه هایی مثل BBC و CNN برخوردار بودند. معترضین این فرصت را غنیمت شمردند و پلاکاردهای خود را مخصوص بینندگان بین المللی آماده کردند. از سوی دیگر، اختلاف نظر سران دولت در نحوه واکنش به اعتراضات، پوشش جریانات را ساده تر کرد. به همین دلیل گزارشهای خبری بلافاصله متوقف نشدند.
در جریان حمله در حالی که دولت اقدام به متوقف کردن مخابره ماهواره ای می کرد، دستور توقف فعالیت کلیه شبکه های بین المللی صادر شد. گزارشگران تلاش کردند از طریق گزارشهای تلفنی در برابر این فرمان ایستادگی کنند. تصاویر ضبط شده، از جمله تصویر "مبارز گمنام" بسرعت و مخفیانه به خارج از کشور راه یافت.
ریچارد راث، خبرنگار CBS و فیلمبردار او در جریان حمله بازداشت شدند. او در حال ارسال گزارشی از میدان با استفاده از تلفن سیار، دستگیر شد. آخرین کلماتی که قبل از قطع تلفن از او شنیده شد فریادهایی توأم با عصبانیت بود که می گفت: "اوه! نه! اوه! نه!". او سپس آزاد شد در حالی که روی صورتش آثار جراحت ناشی از درگیری با مقامات چینی که سعی در مصادره تلفن او داشتند پیدا بود. او بعدها اظهار کرد که در واقع گفته بود "بریم!".
تصاویر آن قیام در کنار فروپاشی کمونیزم که همرمان در اتحاد شوروی و اروپای شرقی در حال وقوع بود، عمیقاً در شکل گیری دیدگاه و سیاست غرب نسبت به جمهوری خلق چین در طول دهه 1990 و آغاز سده 21ام مؤثر بوده است. همدردی شایان توجهی از طرف دانشجویان چینی در غرب نسبت به قیام دانشجویان ابراز شد. تقریباً بلافاصله ایالات متحده و جامعه اقتصادی اروپا تحریم اسلحه چین را اعلام کردند و تصویر چین به عنوان یک کشور در حال اصلاح و متحد ارزشمند در برابر اتحاد شوروی با تصویر جدیدی از یک رژیم مستبد و سرکوبگر جایگزین شد. قیام تیان آن من بدفعات در مخالفت با آزادسازی تجارت با چین مورد یادآوری قرار گرفت و "تیم آبی" ایالات متحده از آن به عنوان شاهدی مبنی بر اینکه دولت خلق چین یک تهدید علیه صلح جهانی و منافع ایالات متحده است استفاده کرده است.
در میان دانشجویان چینی مقیم خارج، قیام میدان تیان آن من موجب تشکیل سرویسهای خبررسانی اینترنتی مانند “China News Digest” و سازمان غیردولتی “China Support Network” شد. بدنبال رخداد تیان آن من، سازمانهایی مثل اتحاد برای دموکراسی در چین و فدراسیون مستقل دانشجویان و دانشوران چین تشکیل شدند اگرچه این سازمانها پس از اواسط دهه 90 اثرگذاری محدودی داشته اند.
تأثیر بر روند سیاست داخلی

قیام میدان تیان آن من مفهوم آزادسازی سیاسی را که در اواخر دهه 1980 مورد علاقه عموم بود، خاموش کرد. در نتیجه بسیاری از طرح‌های اصلاحات سیاسی که در طول دهه 1980 مطرح شدند به بوته فراموشی سپرده شدند. اگرچه از آن پس آزادیهای فردی اندکی افزایش یافت اما گفتگو درباره تغییرات ساختاری در دولت و نقش حزب کمونیست چین همچنان یک تابوست.
علی رغم انتظار غرب مبنی فروپاشی زودهنگام جمهوری خلق چین و جایگزینی جنبش دموکراسی چین، در آستانه سده 21ام همچنان حکومت در کنترل مطلق حزب کمونیست باقی ماند و جنبش دانشجویی که در تیان آن من آغاز شده بود گرفتار بی نظمی کامل شد.
در هنگ کنگ، قیام میدان تیان آن من به این نگرانی دامن زد که دولت چین به تعهدات خود در قبال یک کشور ـ دو نظام در آستانه انتقال مجدد به چین در 1997عمل نخواهد کرد. یکی از عواقب این نگرانی، تلاش فرماندار جدید "کریس پتن" برای گسترش اختیارات شورای قانونگذاری هنگ کنگ بود که منجر به بروز تنشهایی در رابطه با دولت چین شد. از 1989 تاکنون هرساله آیین روشن کردن شمع در هنگ کنگ با حضور هزاران تن برگزار شده است و پس انتقال قدرت به جمهوری خلق چین در 1997 نیز ادامه یافته است.
این قیام همچنین موجب دگرگونی قراردادهای سیاسی حاکم بر جکهوری خلق شد. پیش از قیام براساس قانون اساسی 1982، ریاست جمهور عمدتاً یک مقام تشریفاتی بود. بر اساس قرارداد، قدرت میان رئیس جمهور، نخست وزیر و دبیرکل حزب کمونیست که افراد مختلقی بودند تقسیم شده بود تا از زیاده رویهای ناشی از دیکتاتوری از نوع مائو جلوگیری شود. اما پس از آنکه "یانگ شانگ کون" از قدرت ذخیره خود به عنوان فرمانده کشور برای تحریک ارتش استفاده کرد، ریاست جمهور دوباره از قدرت واقعی برخوردار شد. در نتیجه، رئیس جمهور با دبیرکل حزب یکی و به قدرت برتر کشور تبدیل شد.
در 1989 نه ارتش چین و نه پلیس پکن، هیچکدام ادوات ضدشورش کافی مثل گلوله های پلاستیکی و گاز اشک آور که عموما در کشورهای غربی برای مقابله با شورشها مورد استفاده قرار می گیرد، در اختیار نداشتند. پس از قیام میدان تیان آن من، پلیس ضدشورش در شهرهای چین به ادوات غیرکشنده برای کنترل شورشها مجهز شدند.

شکل 7 : یادبودی از قیام تیان آن من که یک دوچرخه تخریب شده و اثر عبور تانک را نشان می دهد و در شهر Wroclaw لهستان نصب شده است.
آثار اقتصادی

قیام تیان آن من موجب قطع روند اصلاحات اقتصادی نشد. به طور مثال درست پس از قیام، محافظه کاران درون حزب کمونیست کوشیدند برخی اصلاحات بازار آزاد را که تحت لوای اصلاحات اقتصادی انجام شده بود برچینند و کنترلهای دولتی را احیا کنند. اما این تلاشها با مقاومت سرسختانه استانداران روبرو شد و در اوایل دهه 1990 بدنبال فروپاشی اتحاد شوروی و سفر دنگ شیائوپینگ به جنوب، بکلی شکست خورد. تداوم اصلاحات منجر به رشد اقتصادی در دهه 1990 گردید و سبب شد دولت حمایت عمومی را که در 1989 از دست داده بود دوباره به دست آورد. علاوه بر این هیچ یک از سران وقت دولت نقش مهمی در اخذ تصمیم حمله به تظاهرکنندگان نداشتند و یکی از شخصیتهای برجسته رهبری نخست وزیر "ون جیابائو" دستیار "ژائو زیانگ" و مسی بود که او را در ملاقات با معترضین همراهی کرده بود. امروزه، پیشرفت در برخی بخشهای اقتصادی موجب بهبود وضع زندگی بسیاری از مردم چین شده و فضای اقتصادی باز شده و دسترسی به کالاها تسهیل شده است.
رهبران قیام تیان آن من قادر به ایجاد یک جنبش یا ایدئولوژی واحدی نبودند که بتواند تا اواسط دهه 1990 دوام بیاورد. بسیاری از رهبران دانشجویی به طبقه نسبتاً مرفه جامعه تعلق داشتند و در نگاه مردم عادی دسترس ناپذیر به نظر می رسیدند. بعضی از آنها سوسیالیست بودند و هدف آنها بازگرداندن چین به مسیر سوسیالیستی بود. بسیاری از سازمانهایی که به دنبال تیان آن من ایجاد شده بودند بسرعت و به دلیل اختلافات درونی مضمحل شدند. تعدادی از فعالان دموکراسی خواه خارج از چین طرفدار محدود کردن مبادلات تجاری با چین بودند و همین باعث کاهش طرفداری از آنها در داخل و خارج چین شد. شماری از سازمانهای غیردولتی مستقر در امریکا که با هدف اصلاحات دموکراتیک در چین فعالیت می کنند و نسبت به نقض حقوق بشر در چین با غضب اعتراض می کنند همچنان پابرجا هستند. یکی از قدیم ترین و برجسته ترین آنها "شبکه حمایت از چین" (China Support Network) در سال 1989 توسط گروهی از فعالان امریکایی و چینی در واکنش به میدان تیان آن من بنیان نهاده شد.
شکاف نسلها
بسیاری از چینی هایی که از قیام تیان آن من خاطرات ضعیفی دارند و از انقلاب فرهنگی هیچ خاطره ای ندارند و در عین حال کامیابی فزاینده و قدرت بین المللی کشور و از سویی مشکلات روسیه پس از پایان جنگ سرد را مشاهده می کنند، دیگر آزادسازی سیاسی سریع را خردمندانه نمی دانند و دموکرتیزاسیون تدریجی را ترجیح می دهند. بسیاری از جوانان چینی امروزه بواسطه رشد قدرت کشور، برای توسعه اقتصادی، ملی گرایی، احیای اعتبار چین در امور بین المللی و مشکلات موجود دولت در اموری مانند وضعیت سیاسی تایوان یا اختلاف با ژاپن درباره جزایر دیائویو اهمیت بیشتری قایل هستند.
در دیدگاه روشنفکران چین، اثرات قیام تیان آن من موجب بروز شکاف بین نسلها شده است. روشنفکرانی که در هنگام قیام در دهه سوم زندگی خود بودند، نسبت به دانشجویان جوانتر که پس از آغاز اصلاحات دنگ شیائوپینگ متولد شده اند، تمایل کمتری به حمایت از دولت جمهوری خلق چین از خود نشان می دهند.
در میان کارگران بخش صنعت، ادامه اصلاحات اقتصادی در دهه 1990 از یک سو موجب بالاتر رفتن استاندادهای زندگی و از سوی دیگر سبب افزایش نوسانات اقتصادی شده است. اعتراضات کارگری بر سر موضوعاتی همچون عدم پرداخت دستمزد و فساد محلی همچنان مکرراً به وقوع می پیوندد و شمار آنها به چندهزار در سال می رسد. به نظر می رسد حزب کمونیست چین تمایلی به مواجه شدن با واکنشهای منفی در قبال سرکوب این اعتراضات ندارد منوط به آنکه اعتراضها در شکل محلی انجام گیرد و خواستار اصلاحات اساسی تر نباشد و با هماهنگی کارگران دیگر صورت نپذیرد. برخلاف 1989 به نظر می رسد کانون نارضایتی ها امروزه در نواحی روستایی چین باشد که شاهد رکود درآمد در دهه 1990 بوده اند و از جهش اقتصادی در طول ان دهه سهمی عاید انها نشده است. اما همانگونه که عدم سازماندهی و پراکندگی روستاییان مانع از حرکت آنها در جهت حمایت از دولت در 1989 شد، همین عوامل سبب شده است که در ابتدای سده 21 نیز نتوانند علیه دولت به اقدامی دست بزنند.
در سال 2006، برنامه “Frontline” در تلویزیون امریکایی PBS تصاویری را پخش کرد که در دانشگاه پکن ـ که بسیاری از دانشجویان آن در قیام 1989 مشارکت داشتندـ ضبط شده بودند. عکسی از "تانکمرد" را به چهار دانشجو نشان دادند اما هیچکدام نتوانستند بگویند موضوع عکس چیست. بعضی گفتند که آن عکس مربوط به یک رزه نظامی یا برنامه نمایشی است. این موضوع یا نشاندهنده سانسور شدید قیام در چین است و یا نمایانگر تأثیر تلقین های سیاسی است به نحوی که چنین دانشجویانی از تصویری که به منزله یک سمبل در جهان آزاد شناخته می شود، هیچ خبری ندارند.

…ادامه دارد


Search Engine Optimization and SEO Tools
Blog Directory & Search engine اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات
ثبت ایمیل برای دریافت آخرین اخبار مربوط به میرحسین موسوی: