عشق ظاهری یا باطنی
فکر می کنم دوست داشتن یا عشق حقیقی زمانی شکل می گیرد که علاقه یا عشق بر جنبه های روحانی و معنوی پایه ریزی شده باشد و نه خصوصیات ظاهری و فیزیکی. ظاهر انسان تغییر می کند و روند طبیعی پیر شدن هرکسی، زوال ظاهر است. گاهی با یک حادثه ناگهانی، زیبایی ظاهر از بین می رود. به خاطر همین، روابطی که بر اساس زیبایی و جذابیت ظاهری به وجود می آید دوام ندارد. اغلب می بینیم زندگیهای مشترک پس از چند سال سرد و بیروح می شوند و اگر تعهد خانوادگی یا ترس از بدتر شدن زندگی یا شرم و حیا و … که در جامعه ما رایج است نبود، چه بسا آمار طلاق بسیار بیشتر می شد.
اما اگر کسی را به خاطر خصوصیات معنوی اش بخواهی مثلا اخلاق خوب یا دانش زیاد یا طرز نگاه به زندگی یا قوه درک و فهم یا پرهیزگاری یا شجاعت یا هر خصوصیتی که تو برای آن ارزش قایل هستی و سبب حس احترام فوق العاده به طرف مقابل می شود، شاید این علاقه هرگز فروکش نکند و چه بسا رو به فزونی باشد. چون معمولا این جور خصوصیات آدمها روز به روز بهتر و متعالی تر می شود. این گونه ای از عشق باطنی ست که من آرزویش را دارم و انتظارش را می کشم.
البته جذابیت ظاهری، امری انکارناپذیر است. کشش فیزیکی، نقطه شروع هر رابطه است اما بی تردید برای تداوم آن کافی نیست.
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home