رابطه هاي انساني
وقتي دو دوست با هم خيلي يكدل و يكرنگ و همراه باشند، يكديگر را خواهر يا برادر خطاب مي كنند.
وقتي با خواهر يا برادري احساس راحتي و صميميت خيلي زياد داشته باشند، او را دوست مي نامند.
عنوانهايي كه ما براي تعريف نوع رابطه بين خود و اطرافيان مان به كار مي بريم اگرچه ممكن است در ظاهر يك كلمه باشند اما در ناخودآگاه و حتي خودآگاه ما، از عمق و معناي گوناگوني برخوردار هستند. به عبارت ديگر دوستي يا خواهري يا … سطوح متعددي دارد.
در روابط خوني، ابتدايي ترين سطح رابطه همان آشنايي ست كه جبرا به واسطه حضور مشترك در يك خانواده يا جمع فاميلي ايجاد مي شود. محمل اين آشنايي، اطلاع از سابقه يكديگر و دارايي و منافع مشترك (والدين، مال و ثروت، امكانات و …) است. يك رابطه خوني ممكن است با گذشت زمان تنزل يا ارتقا پيدا كند. هر چه اين ارتباط تنگاتنگ و صميمانه تر باشد، به نوعي دوستي عميق بدل مي شوند و چه بسا چنين كساني براي ابراز عمق رابطه شان و گذشتن از مرزهاي رابطه خوني، يكديگر را دوست هم بنامند يا بدانند بيش از آنكه به رابطه خوني بپردازند.
در مقابل، در دوستي، باز هم ابتدايي ترين سطح رابطه همان آشنايي ست كه به واسطه حضور (اختياري) در يك مكان و يك زمان و ايجاد نوعي ارتباط كلامي يا بصري شكل مي گيرد مثلا دو همكلاس يا دو همكار. محمل آشنايي، اين بار دانستن نام يا مقام يكديگر يا كار مشترك يا نياز شغلي است. اگر دو نفر بتدريج درهاي حريم خود را به روي يكديگر بگشايند (و اين بستگي به خلقيات، توانايي برقراي ارتباط اجتماعي، نيازها، اطلاعات،… هر فرد دارد) سطح دوستي محكم و محكمتر مي شود و عمق پيدا مي كند، گويي كه اين دو از ابتدا يكديگر را مي شناخته اند و نوعي ارتباط خوني فرضي با هم داشته اند. اينجاست كه خود را پدر، خواهر، برادر يا … هم مي نامند.
از دل برود هر آنكه از ديده برفت. هم در نوع رابطه اول (خوني) و هم در نوع دوم (دوستي) با از بين رفتن محل آشنايي و رابطه، مثلا رفع نياز و همكاري شغلي يا تقسيم ميراث فرزندان درصورتي كه ارتباط مستقيم به علتي ديگر ادامه پيدا نكند، رفته رفته رابطه هايي كه روزي نزديك و ناگسستني به نظر مي رسيد، چه بسا رنگ ببازد و حتي به فراموشي سپرده شود.
مي گويند blood is thicker than water خون غليظ تر از آب است و مراد اينكه هيچ چيز جاي رابطه خوني را نمي گيرد.
من به اين گفته باور ندارم. چه زيباست كه دوستاني داشته باشيم، نزديك و صميمي مثل خواهر يا برادر و برادر و خواهري، نزديك و صميمي مثل دوست.
از رابطه هايي كه علت شكل گرفتن و تدوام آنها نياز فيزيكي (مثلا شغلي، درسي،…) يكطرفه باشد بيزارم و به نظرم اين نوع روابط انساني نيستند. اين نوع رابطه ها نوعي سوء استفاده هستند از يكديگر. در وجود هر انسان، جنبه احساسي اصل است. پس حتي اگر به كسي به خاطر نياز فيزيكي نزديك مي شويم و ارتباطي برقرار مي كنيم، مبادا آن رابطه را بر مبناي همان دليل ادامه دهيم.
به خاطر همين، رابطه هايي را كه بين زن و مرد يا دختر و پسرها، بدون عشق ايجاد مي شود، دوست ندارم و با آن باور ندارم. زندگي مشترك تنها با وجود عشق معنا پيدا مي كند.
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home