سايه
تو يه سايه بودي
هم قد خواب نيمروز من
تو يه سايه بودي
تو ظهر داغ تنسوز من
تو هرم داغ بي رحم آفتاب
تو سايه بودي يه سايه ي ناب
من مسافر تن تشنه ي خواب
حريص فتح يه جرعه ي آب
پاي پر تاول من تو بهت راه
تن گرما زده مو نمي کشيد
بي رمق بودم و گيج و تبزده
جلو پامو ديگه چشمام نمي ديد
تا تو جلوه کردي اي سايه ي خوب
مهربون با يه بغل سبزه و آب
باورم نمي شد اين معجزه بود
به گمانم تو سرابي ، يه سراب
تو يه سايه بودي
هم قد خواب نيمروز من
تو يه سايه بودي
تو ظهر داغ تنسوز من
من گنگ و خسته ، لب تشنه و داغ
تو سايه ي سبز ميراث يک باغ
تو مرهم اين زخم عميقي
لبريز ايثار پاک و شفيقي
رخت خستگيمو از تنم بگير
با تنت برهنگيمو بپوشون
منو تا مهموني عشق ببر
کتاب در به دريمو بسوزون
بذار اين سايه هميشگي باشه
سايه اي که جاي خوب موندنه
سايه باش و سايبون تا بدونم
سايه اي رو سر بودنه منه
صدا : ابي
کلام : ايرج جنتي عطايي
آهنگ : بابک بيات
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home