ایرانی، هندی، اروپایی
برداشت خاص ایرانیان از ارزشهای ذاتی و اصلی و ارجی که برای لحظه و آن قائلند و نوعی بی اعتمادی نسبت به صرف فعالیت با دلخوش بودن به آنچه در ورای تجربه و زندگی [جالب توجه] است. از این لحاظ جهان بینی ایرانیان حد وسط بین مداقه محض و فعالیت سودمند است که یکی گرایش هندی و دیگری گرایش سامی ها و اروپایی ها است. تفکر هندی بیشتر مجذوب حقیقتی متعالی است و جهش به سوی امور آسمانی و دوردستی که تجلی آن در امور دنیوی، فقط به چشم دل قابل رؤیت است. این طرز دید، محرک فعالیت و حرکت نیست بلکه برعکس هر کاری را عبث و نامربوط جلوه می دهد. این درست نقطه مقابل دید اروپایی است. به نظر اروپایی، لحظه و مکان و آنچه به واقعیت و ماده وابسته، امور حقیقی است ولی بایستی ماده و زمان را برای رسیدن به مقاصد نسبتاً دورتر قبضه کرد. به این ترتیب زندگی قبل از هر چیز به کار تبدیل می شود و کار برای هدفی صورت می گیرد که مدام دورتر می شود و معمولاً هرگز کسی به آن نمی رسد... این تمایل را کیفیت «آن جهانی» بودن روحانیت مسیحی، تقویت کرده است. اروپاییان طی چندین قرن کمابیش صمیمانه معتقد بوده اند که دنیا منزلگاه زوار آخرت است و پلی بیش نیست و سرچشمه اعتبار و اهمیت لحظه کنونی و واقعیت فعلی، در همین آخرت است. ایرانی، به خلاف این دو فلسفه، به ارزش آنی واقعی معتقد است. همیشه از دنیای پیرامون خود آگاهی فراوان داشته است. فکر رستگاری در آینده ای بسیار دور، هرگز لذت او را در بهشت زمینی ، منغض نکرده است.
پروفسور آرتور پوپ، باستان شناس آمریکایی
برگرفته از روزنامه ایران، شماره دوهزار و پانصدو بیست
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home