سینمای ایران
در برنامه دیشب شباهنگ از صدای امریکا گفتگویی با فردی به نام بصیر نصیبی بنیانگذار و سرپرست سینمای آزاد ایران انجام شد. در این گفتگو نامبرده مدعی شد که موفقیت سینمای ایران بویژه در دهه گذشته و سپس عدم موفقیت آن در سالهای اخیر صرفا دلایل سیاسی داشته است که بنوبه خود نظر جالبی ست. او می گفت (نقل به مضمون) «عدم کسب جایزه در جشنواره های بین المللی در سالهای اخیر (دوران احمدی نژادی و مسأله هسته ای) حتی باعث بحث در محافل سینمایی داخل کشور شده و سبب اظهار دو دسته نظر شده است. آنهایی که متولی سازمانهای سینمایی دولتی هستند و کارگردانهایی که از جشنواره ها نصیبی برده اند، دلیل عدم موفقیت را رکود سینما در دوره احمدی نژاد می دانند زیرا میترسند که اگر بگویند عدم کسب جایزه از جشنواره های خارجی دلیل سیاسی دارد پس جوایز قبلی خود را بی اعتبار خواهند کرد. از سوی دیگر همه آن کارگردانهایی که چیزی از جشنواره ها نصیب شان نشده، می گویند انگیزه های سیاسی موجب اعطای جوایز در گذشته و عدم اعطای جوایز در دوره اخیر است.»
وقتی بهنود مکری از او ارائه مدرکی را خواستار شد که ادعایش را تأیید کند، نامبرده به نقل قولی از رئیس کانون کارگردانان، علیرضا رئیسان پرداخت که او خود به نقل از رئیس جشنواره کن گفته بود عباس کیارستمی با آثار سینمایی خود نقش شایانی به عنوان کلید در گشودن گره های سیاسی داشته است. خلاصه معنای این حرف اینکه مثلا کیارستمی مأمور رژیم جمهوری اسلامی ست و جایزه نخل طلا به طعم گیلاس صرفا برای تشویق یا گشودن باب گفتگو با جمهوری اسلامی بوده است. و لابد همین قضیه را به ابوالفضل جلیلی و رخشان بنی اعتماد و پوران درخشنده و بهمن قبادی و محمود کلاری و دیگرانی هم که در این سالها موفقیتی در جشنواره های خارجی داشته اند هم نسبت می دهند. اسم مجید مجیدی و محسن مخملباف را در اینجا نمی آورم چون خودم هم نسبت به آنها ظنین هستم.
در مجموع به نظر من نظرات آقای نصیبی "چرند" و "خاله زنکی" به معنای دقیق کلمه است. اول از همه اینکه اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد نخستین چیزی که زیر سؤال می رود استقلال و شایستگی فستیوالهای خارجی ست آن هم فستیوالی مثل کن که در سطح دنیا به عنوان محل عرضه سینمای هنری مطرح است؛ چون در اینصورت که دیگر آب روی آب بند نمی شود و لابد هر جایزه ای هم که به هر فیلمی اعطا می شود انگیزه سیاسی دارد از چین و ویتنام گرفته تا رومانی و ایران و بقیه.
جالب است که همین پارسال و بدنبال نمایش انیمیشن "پرسپولیس" ساخته مرجانه ساتراپی در جشنواره کن و اعتراض مسخره دولت اسلامی نسبت به نمایش آن در جشنواره، ژیل ژاکوب اعلام کرد که جشنواره اش هیچ ربطی به دولت و روابط دولتی ندارد و حتی از بررسی درخواست جمهوری اسلامی معذور است.
دلیل دیگر آقای نصیبی هم جالب است و آن اینکه اساسا چون در ایران تنها دویست سینما وجود دارد، ظرفیت لازم برای گرفتن بیش از هزار جایزه وجود ندارد. شاید ایشان این را به عنوان جوک تعریف کرده است!
در اینکه جمهوری اسلامی تمام همت خود را برای بهره برداری از همه ابزارهای رسانه ای از جمله سینما در جهت اهداف خود صرف کرده، شکی نیست. اما اینکه کسی بخواهد اینگونه همه را مأمور دولت خطاب کند بواقع مسخره است.
چرا حتی در همین دوران رکود سیاسی، باز هم کسانی مثل کیارستمی یا قبادی همچنان در جشنواره های معتبر خارجی و در کنار بزرگان سینمای جهان، شاید نه به عنوان فیلمساز اما به عنوان میهمان ویژه یا عضو هیأت داوران پیوسته حضور دارند و حتی با سرمایه گذاری تولیدکنندگان خارجی اقدام به ساختن فیلم می کنند؟ این حضورها و حمایتها اگر گواه بر شایستگیهای شخصی ایشان و تأییدی بر صلاحیت آنان برای اخذ جایزه های پیشین نیست پس چه دلیلی دارد؟
اگر جایزه های پیشین برای گشودن گره های سیاسی بوده، امروز که این گره بسیار بیشتر درهم تنیده و بیش از هر زمانی به کلید نیاز دارد و کشورهای غربی بصراحت از اعطای مشوقهای گوناگون برای گشودن آن سخن می گویند، چرا دیگر از "مشوقهای سیاسی-سینمایی" خبری نیست؟
برای دانستن شایستگی هر کس باید آثار او را دید و با نگاه منطقی و هنری و قیاس با ساخته های دیگران ارزیابی کرد نه اینکه به گمانه زنی های "خاله زنکی" پرداخت. احتمالا آقای بصیر نصیبی خود جزو آن دسته از فیلمسازانی ست که علی رغم برخورداری از فرصت حضور در فضای باز خارج از کشور نتوانسته اند به موفقیتی در جشنواره ها دست پیدا کنند و اکنون فرصتی برای باز کردن عقده خود پیدا کرده اند.
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home