خانم ها و آقایان لطفا
نوشته زیر خطاب به تلویزیون صدای امریکا و در زمانی نوشته شد که دولت مهرورزی اسلامی (!!؟؟) تازه بر سرکار آمده بود؛ شاید قریب دوسال قبل. در آن زمان میهمانان صدای امریکا پیاپی می آمدند و درباره عملکرد آتی دولت نورسیده افاضات می کردند. امروز که آن را در اینجا پست می کنم، بی ارزش بودن حرفهای صدمن یک غاز بیش از پیش روشن شده است.
ما برای خارجیها و اسماً ایرانیهای مقیم خارج حکم یک سرگرمی را پیدا کرده ایم. بعضی از میهمانان شما چنان دمکراتیک و منطقی درباره حاکمان ایران گفتگو می کنند انگار نه انگار که مردم ایران قریب سه دهه است یوغ این حکومت را به دوش می کشند. برای همه مردم اصطلاحاً بشردوست غرب توجه به مشکلات جهان سومیهایی چون ما از سر دلسوزی انساندوستانه است و طبیعی ست که برای آنهایی که زبان فارسی هم بدانند مطالعه احوال ایران ساده تر است و اولویت می یابد. گمان می کنم تنها دانستن زبان فارسی است که باعث شده مثلاً ایرانی-امریکاییها مسایل ایران را مایه سرگرمی یا حتی شغل خود قرار دهند و به حال مردم شوربخت داخل نشین اظهار دلسوزی کنند.
خانمها. آقایان! لطفاً بجای بمباران ما با آرمانهای آزادی خواهانه تان که تنها مایه دل بستن عده ای به دست یاری خارجی و گریختن عده ای دیگر از کشور می شود، دست از سر ما بردارید.
خانمها. آقایان! لطفاً ما را با دردهایمان و این حاکمان جاهلی که برای خود برگزیده ایم تنها بگذارید. اینها همه زاییده افکار خود ماست. احساس همدردی خارجیها چه ریشه ایرانی داشته باشند یا نه دردی از ما دوا نکرده و نخواهد کرد. دول خارجی هم بطور طبیعی تا منافع شان اقتضا نکند یک دولت جهان سومی را عوض نمی کنند؛ دولتی که تأسیس آن قطعاً با پشتیبانی و یا عدم مخالفت برخی دول غربی همراه بوده است.
سه دهه فرصتی ست که امروزه برای پیشرفت جهشی یک کشور کفایت می کند و نمونه های متعددی از این کشورها مثلاً در خاور دورسراغ داریم. اما ایران در این مدت تنها درجا زده است. باز هم می گویند باید به دولت جدید فرصت داد. بله باید فرصت داد بر سر ملت ایران که حکم موش آزمایشگاهی را پیدا کرده اند هر آزمایش دیگری را پیاده کنند. آنگاه کارشناسان امریکانشین پشت میز خود می نشینند و در کمال آرامش به تجزیه و تحلیل عملکرد دولت جدید می پردازند. آیا آنها ذره ای از درد ما را لمس می کنند؛ قطعاً نه.
پس لطفاً خانمها اقایان! بگذارید با درد خود بسوزیم شاید در رهگذر زمان به درجه ای از رشد فکری برسیم که شایسته حاکمانی شایسته تر از خود باشیم.
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home