تازه فارغ التحصیل در محیط کار
امروز اتفاقا و در حال جابجا کردن تعدادی مدرک و نقشه به نخستین سررسیدنامه زندگی ام برخورد کردم. اواخر سال 1380 نخستین بار پس از فراغت از تحصیل در یک پروژه نسبتا بزرگ با مدرک فوق عالیه اما به عنوان تکنیسین مشغول به کار شدم. من احتیاج مبرم به کار داشتم و آن شرکت هم فقط یک تکنیسین می خواست و من به هر حال آن پیشنهاد را پذیرفتم با حقوق ماهیانه کمتر از 120.000 تومان در ماه.
در حال ورق زدن سررسیدنامه دو یادداشت خودم را دیدم که حالا پس از گذشت چندین سال از آن زمان به نظرم جالب رسید و آنها را عینا در اینجا درج می کنم؛ بنوعی بیانگر برخورد یک فارع التحصیل جوان با محیط کار است. امروز فکر می کنم این دریافتها کماکان درست بوده و هستند البته درباره یادداشت دوم شاید اندکی، فقط اندکی، تندروانه باشد.
سه شنبه 23 بهمن ماه 1380
"سیستم از تو می خواهد که بیکار نباشی (بیکار دیده نشوی)؛ فقط همین. اگر کارهایت را به سرعت انجام دهی چنانکه کار دیگری برای انجام دادن نداشته باشی دو نتیجه خواهی گرفت: نخست اینکه از بیکاری حوصله ات سر می رود و دلزده می شوی و احساس می کنی که اگر کاری نکنی درآمدت حلال نخواهد بود؛ دوم اینکه سیستم تو را مؤاخذه خواهد کرد. پس سیستم تو را وادار به کند بودن و تلاش برای پر کردن ساعات کاری ات خواهد کرد."
دوشنبه 6 اسفند 1380
"ای ناظر هیچگاه به پیمانکار اعتماد یا اطمینان نکن. هدف او اغفال، فریفتن، سوءاستفاده یا گمراه کردن توست."
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home