22 July, 2007

کارمند و رئیس نمونه

دیروز جلسه تودیع بازنشستگی یکی از کارمندان برگزار شد. در این جلسه مقام عظمای ریاست و کارمند مذکور به ایراد خطابه پرداختند و این فرصتی بود تا بیخبرانی چون ما صفات و خصوصیات کارمند نمونه و مطلوب را دریابیم.

مقام عظمای ریاست صفات برجسته کارمند خود را چنین برشمرد: او هیچگاه اعتراضی نکرد؛ او همیشه و با همه خوش اخلاق بود و به هرجا که گفتیم، رفت؛ اگر روزی بر سر او داد زدیم قصد بی احترامی در میان نبوده فقط بخاطر پیشرفت کار بوده است.

و کارمند خطاب به رئیس گفت: البته نه اینکه بخواهم پیش روی شما از شما تمجید کنم اما همه می دانند که شما بسیار انسان متین و خوبی هستید و هیچگاه به کارمندان خود بی احترامی نمی کنید.

او نگفت که اگرچه سمت مهندس ناظر پروژه را یدک می کشید، نزد آقای رئیس حکم مترسک پروژه را هم نداشت. او نگفت آقای رئیسی که هم سن پسرش بود، چند بار ـ بدون اینکه دلیل خاصی داشته باشد و تنها برای اثبات ریاست خود و فرود آوردن دست نوازش بر سر او ـ نزد دیگران بر سرش فریاد زده و او را کنف کرده است؟ او نگفت که هرگاه از بی احترامیهای پیمانکار یا از کارهای او نزد رئیس گله کرده است، آقای رئیس چقدر او را پشتیبانی کرده است؟

آخر ای فلک زدۀ بدبخت، تو که دیگر بازنشسته شده ای و دیگر حب و بغض این رئیس بر منافع و دستمزد تو تأثیری ندارد؛ دیگر که خبری از اضافه کاری و حق مأموریت نیست؛ حداقل اکنون این شهامت را داشته باش که حقیقت را بگویی. اگر شهامت گفتن حقیقت را نداری، دست کم دیگر چاپلوسی و تملق گویی نکن. آخر برای یکبار هم که شده عزت نفس داشته باش.

این عرف سازمانهای دولتی در کشور ماست. چند کارمند دولت را می شناسید که بخاطر ایستادگی منطقی یا حتی یک اظهار نظر ساده و بی خطر دربرابر خواست مافوق خود توبیخ شده باشد؟ بدبختانه اکثر قریب به اتفاق حتی شهامت آن را ندارند که نظر خود را در برابر نظرات مافوق ابراز کنند چه رسد به ایستادگی و مقاومت. در این میان آنکه مثل دیگران نباشد حکم گاو پیشانی سفید را پیدا می کند؛ از مزایای حق خود که باید دست بشوید؛ تازه هر کار خوبی هم بکند و هر تلاشی هم که در کارش به خرج دهد، آن را خوار خفیف جلوه می دهند تا او را منکوب کنند. حساب زیرآب زنی ها و زیرآب زن ها که جداست.

چه انتظاری می توان داشت؟ کارمندی که بواسطه ایثارگری آن هم در پشت جبهه از سطح نگهبانی تا سطح مهندسی ارتقا یافته و رئیسی که در این بلبشوی دولتی آنقدر پشتگرم بوده که تا به حال ریاستش ده سال دوام آورده است؛ بسادگی می توان حدس زد که او خود چگونه شایسته این ریاست شده و آن را حفظ کرده است. او هم کارمند مدیر مافوق اش است و مدیر او نیز بنوبه خود تحت مافوق دیگر و… بی لیاقتی در بی لیاقتی…

نتیجه گیری. صفت مورد نیاز جهت تبدیل به کارمند "خوب و شایسته" به شرح زیر جهت اقدام لازم اعلام می گردد: "جانوری رام که پیوسته به پای چوپان می پیچد تا تکه نان خشکی بیشتراز مانده های خوراک او را بدست آورد".

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home


Search Engine Optimization and SEO Tools
Blog Directory & Search engine اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات
ثبت ایمیل برای دریافت آخرین اخبار مربوط به میرحسین موسوی: