22 April, 2007

آزادی و توسعه‌یافتگی در جهان سوم

آزادی و توسعه‌یافتگی در جهان سوم

خلاصه شده از مقاله‌ای با همان عنوان در کتاب "عقل و توسعه‌یافتگی" اثر دکتر محمود سریع‌القلم از انتشارات شرکت انتشارات علمی و فرهنگی (1376)

1. مهمترین اصل در برنامه‌ریزی، صنعت و کشاورزی و سدسازی و جاده‌سازی نیست بلکه تربیت بخصوص عقلی و منطقی انسانهاست که به طورخودکار و به طور پایدار زمینههای درونی و توسعهیافتگی را فراهم آورند.

2. توسعهیافتگی کاملا" تابع سرمایه نیست و ضرورتا" تابع تکنولوژی نیست، بلکه به طور ریشه‌ای تابع فرهنگ است.

3. در هر جامعه‌ای، انسانها، اندیشه‌ها، گروهها، نهادها و تصمیم‌گیری‌ها، دو نوع هستند؛ یا آن فرد، گروه، نهاد و اندیشه به دنبال رضایت است و یا به دنبال مطلوبیت.

4. جامعه توسعه‌یافته و یا علاقه‌مند به توسعه‌یافتگی جامعه ای است که عمدتا" به فکر مطلوبیت باشد هر چند که جلب رضایت اجتناب ناپذیر بوده و بخشی از ارتباطات اجتماعی انسانها را در بر می گیرد.

5. جامعه ای که به فکر مطلوبیت است، جامعه ای است که دغدغه دارد وبه فکر تبدیل، حرکت و کیفیت است.

6. اولین شاخص وجود آزادی در یک جامعه این است که عموم مردم آن امید به زندگی داشته باشند.

7. در یک جامعه توسعه یافته، زمان قداست دارد.

8. در عالم توسعه یافتگی، دیگر اقتصاد معیشتی معنا ندارد وگذران زندگی هدف نیست.

9. در جامعه ای امید به زندگی هست که میان کار خوب و کار متوسط و کار بد تفاوت باشد.

10. در جامعه ای امید به زندگی است که استعداد انسانها به مرحله شکوفایی برسد.

11. شاخص دوم در حلقه پیچیده آزادی و توسعه یافتگی این است که عموم مردم با سیستم دولتی و با نخبگان خود احساس راحتی کنند.

12. مردم با دولتی احساس راحتی می کنند که مملکت داری را بر تبلیغات مردم تقدم بخشد و هوش و استعداد انسانها را نادیده نگیرد.

13. شاخص سوم در حلقه پیچیده آزادی و توسعه یافتگی این است که عموم مردم در یک جامعه سطوح مختلف انتخاب را داشته باشند. توسعه یافتگی یک انتخاب است.

14. به عنوان شاخص چهارم دولت نباید تنها شکل دهنده فرهنگ اجتماعی باشد.

15. هیچ دولتی از خود انتقاد نمی کند. اگر قرار باشد که منبع تفکر یک جامعه منحصرا" دولت باشد، این باعث می شود که انسانها کانالیزه شوند.

16. بنابراین، اگر دولت خود را در تولید، ارائه و عمق اندیشه ها و تفکرات و راه حلها و دیدگاهها، منحصر به فرد بداند، خیلی طبیعی است که انسانها و جامعه تابع چنین دولتی رشد مطلوب را نخواهد داشت. دلیل این امر این است که یکی از ویژگیهای انسانها تطابق است . انسانها براحتی خودشان را وفق می دهند و وضع موجود را می پذیرند و باب ابتکار ، تفکر و تولید به معنای اعم آن را تعطیل می کنند.

17. شاخص پنجم این است که اداره یک جامعه ، مبتنی بر یک نگرش جامعه شناختی باشد. آزادی باید علائم عینی پیدا کند و انسانها با فراغ بال و احساس امنیت فکری، اجتماعی و حقوقی از اندیشه، شخصیت و روحیات خود دفاع کنند.

18. شاخص ششم اصل پاسخگویی است. چطور می شود که بعد از سقوط کمونیزم، کاسترو در کوبا همچنان بر حکومت خود اصرار می ورزد و به عدم کارایی کمونیزم اعتراف نمی نماید؟ دلیل در این میدان پاسخگویی نهفته است.

19. شاخص هفتم و آخر در حلقه پیچیده آزادی و توسعه یافتگی، اصل تفکر استقرایی است. تفکر استقرایی یعنی باز بودن به مشاهدات نوین، تحمل آرای مختلف، صحه گذاشتن بر تفاوتهای انسانی، عدم تعجیل در قضاوت و استنباط و پرهیز از پیشداوری.

20. آزادی یک نوع تربیت است. تحقق آزادی نتیجه سنن انباشته شده در تاریخ یک جامعه است. در کشورهای جهان سوم، عموما" نهادهای اجتماعی-سیاسی برای توسعه‌یافتگی وجود ندارد و دولت مجری توسعه‌یافتگی قلمداد شده است. مسؤولیت تغییر کیفی و توسعه پایدار و متحول کردن جوامع برعهده نخبگان است. اصل آزادی زیربنای تحول فرهنگ اجتماعی است.

خلاصه برداری: ایرج تایپ: مهدی

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home


Search Engine Optimization and SEO Tools
Blog Directory & Search engine اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات
ثبت ایمیل برای دریافت آخرین اخبار مربوط به میرحسین موسوی: