ارزش زندگی
گمان نمیکنم زیستن در جهانی که همه چیز آن بر ما روشن و آشکار است ارزش و لذتی داشته باشد. چه جهانی پس از مرگ باشد و چه نباشد، زندگی در آن بیارزش خواهد بود اگر چالشی را روبروی انسان برنیانگیزد هرچند آکنده از لذتهای ظاهری اینجهانی باشد؛ چشمهایی که همه چیز را میبیند… انسان بیدرد…
آیا نخستین نشانه مرگ سکون نیست؟ پس آیا سکون، پذیرفتن مرگ زودهنگام نیست؟
خوشا بر جهان ما! جهانی سرشار از هستیهای ناشناخته، آکنده از پرسشهای بیپاسخ مانده و مملوّ از تردیدها و دودلیها. هستیهایی که ذهن ما را برمیانگیزند؛ پرسشهایی که ما را به جنبوجوش وامیدارند و دودلیهایی که خواب از چشم ما میربایند.
زیبایی و لذت زندگی در مبارزه است و مبارزه زاییده برخورد است و برخورد بیگمان از سکون حادث نمیشود.
« زنده آنهایند که پیکار میکنند؛ آنان که جان و تنشان را عزمی راسخ آکنده است؛ آنان که از فراز تند سرنوشت بالا میروند و روز و شب، پیوسته در خیال خویش یا وظیفهای مقدس دارند یا عشقی بزرگ. » [ویکتور هوگو]
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home